وی ته
وی ته
_: هر چی میخوای بگو ...
امد بقلمنشست و پاشو رو هم انداخت
_: نیوموم اینجا که ب عنوان کسی که قبلا باش بودی بمونم امدم ب اونان ی دوست
ته: دوستیت برا خودت
یدفعه احساس سنگینی رو شونه سمت جیا کردم
دیدم سرشو انداخته رو شونم
ب جومگ کوک نگا کروم
با چشاش فهموند که مسته
بش گفتمیجور که این افریته نفهمه ببرتش درسش کنه
دختره دردسر سازز
ی کیف اون طرف لونا بود( همین که امده پیشش) یدفعه صورتمو نزدیکش کردم و دولا شدم روش کیفو برداشتم یکم طولش دادم که کلا حواسش رو من بود
کیفو برداشتمو نشستم سر جام
_: دیدی دلت هنوز پیش منهه
ته: کیفمو خواستم بردارم
لونا: دروغ گوی بدی هستی
این الان میخواد یجور رفتار کنه منو میشناسهه
دیوانهه
پاشدم
ته: هر جور میخوای فک کن فعلا من برم
ازش دور شدمو ب کوک زنگ زدم
ته: کجایید
کوک: دسشویی کجا بنظرت؟
ته: امدم
رفتم سمت دسشووی اتاق خود ات
ته: چرادانقدر خورد یدفعهه
کوک: چه بدونم
کوک: وایسا برم قرص براش بیارم( یجور قرص که حال توحوه میاره)
ته: سری
کوک رفتو بر گشتم سمت ات که گیج رو تخت نشسته بود رفتم سمتش
ته: تو چی میزنی مگه نشندی گفتمحدو نگزرون
_: هر چی میخوای بگو ...
امد بقلمنشست و پاشو رو هم انداخت
_: نیوموم اینجا که ب عنوان کسی که قبلا باش بودی بمونم امدم ب اونان ی دوست
ته: دوستیت برا خودت
یدفعه احساس سنگینی رو شونه سمت جیا کردم
دیدم سرشو انداخته رو شونم
ب جومگ کوک نگا کروم
با چشاش فهموند که مسته
بش گفتمیجور که این افریته نفهمه ببرتش درسش کنه
دختره دردسر سازز
ی کیف اون طرف لونا بود( همین که امده پیشش) یدفعه صورتمو نزدیکش کردم و دولا شدم روش کیفو برداشتم یکم طولش دادم که کلا حواسش رو من بود
کیفو برداشتمو نشستم سر جام
_: دیدی دلت هنوز پیش منهه
ته: کیفمو خواستم بردارم
لونا: دروغ گوی بدی هستی
این الان میخواد یجور رفتار کنه منو میشناسهه
دیوانهه
پاشدم
ته: هر جور میخوای فک کن فعلا من برم
ازش دور شدمو ب کوک زنگ زدم
ته: کجایید
کوک: دسشویی کجا بنظرت؟
ته: امدم
رفتم سمت دسشووی اتاق خود ات
ته: چرادانقدر خورد یدفعهه
کوک: چه بدونم
کوک: وایسا برم قرص براش بیارم( یجور قرص که حال توحوه میاره)
ته: سری
کوک رفتو بر گشتم سمت ات که گیج رو تخت نشسته بود رفتم سمتش
ته: تو چی میزنی مگه نشندی گفتمحدو نگزرون
۱۰.۴k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.