بابا میگفت آدم تویِ بحران هایِ زندگی میفهمَد با دیگران چن
بابا میگفت آدم تویِ بحران هایِ زندگی میفهمَد با دیگران چند چند است،
همان وقتی که اٌفتاده است تویِ پیچ واپیچِ مسیرو میخواهَد برایِ خودش کاری کند. آنوقت است که میبیند چه کسی مانده برایش، چه کسی قرار است بنشینَد کنارش، دستش را بگیرد و بگویَد خدا بزرگ است وَ چشمش را باز کند به روی چیزهایی که دیدنِشان سخت است اما دل گرمَش میکند...
بابا راست میگفت، بودنِ بعضی آدمها تویِ بحران هایِ زندگی مثلِ لبخندِ کِش دارِ خورشیدِ سرِ ظهر است، گرم و نورانی!
تویِ زندگیتان حتما چنتا ازین آدمها داشته باشید... حتمأ!
همان وقتی که اٌفتاده است تویِ پیچ واپیچِ مسیرو میخواهَد برایِ خودش کاری کند. آنوقت است که میبیند چه کسی مانده برایش، چه کسی قرار است بنشینَد کنارش، دستش را بگیرد و بگویَد خدا بزرگ است وَ چشمش را باز کند به روی چیزهایی که دیدنِشان سخت است اما دل گرمَش میکند...
بابا راست میگفت، بودنِ بعضی آدمها تویِ بحران هایِ زندگی مثلِ لبخندِ کِش دارِ خورشیدِ سرِ ظهر است، گرم و نورانی!
تویِ زندگیتان حتما چنتا ازین آدمها داشته باشید... حتمأ!
۳.۹k
۰۶ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.