/ شما یادتون میاد که چطور ساختمون اداری ریزش کرد؟
/ شما یادتون میاد که چطور ساختمون اداری ریزش کرد؟
~ کار خود اون حرومزاده بود
+ کی بابا؟
~ باید کاترین و پیدا کنی تمام مدارک دست اونه باید پیداش کنی
/ خوب من تنهاتون میذارم
+ ممنون(لبخند)
• بعد ترک دکتر از اتاق •
+ اسلحه ای که تو خونه بود هنوز سر جاشه؟(جدی)
~ تو انباری متروکست اما خودت تنها باید بری چون لینو تو انباری منتظره
+ با جینا میرم(جدی)
~ نه به هیچ وجه به اون دختر اعتماد نکن حتی اگر کارت پیشش گیر بود
+ بابا تو هنوز خوب دخترتو نشناختی(جدی)
_•جین تمام مدت با حالت مشکوکی به یورا نگاه میکرد•
+ به چی نگا میکنی؟
_ به تو
+ چرا؟
_ یه جورایی حس میکنم خودت نیستی
٪ اگر پای عزیزای یورا در میون باشه اون به خطرناک ترین آدم زمین تبدیل میشه
+ مگه بهت نگفتم از زندگیم گمشو بیرون؟ میری بیرون یا خودم خونتو بریزم؟(زیادی جدی)
٪• که بایه پوزخند اونجارو ترک میکنه •
+ بریم خونه
_ من میرم کارای ترخیص رو انجام بدم
+ باشه منم وسایلو میگیرم
ذهن جین: • اون واقعا عصبانی و خطرناک شده •
• خونه •
• یورا میره بالا لباسشو عوض میکنه و میره پیش پدرش و جین •
+ جین بهت هشدار میدم دنبالم نیا(عصبی و جدی)
• پدر یورا میره سمت جین و در گوشش لب میزنه •
~ به حرفش گوش بده
_ • به نشونه مثبت سرشو تکون میده •
(برای این فیک فعلا هیچ شرطی نمیذارم هروقت وقت شد براتون میذارم)
( هرکدوم از لباس هارو که خودتون خواستید انتخاب کنید)
~ کار خود اون حرومزاده بود
+ کی بابا؟
~ باید کاترین و پیدا کنی تمام مدارک دست اونه باید پیداش کنی
/ خوب من تنهاتون میذارم
+ ممنون(لبخند)
• بعد ترک دکتر از اتاق •
+ اسلحه ای که تو خونه بود هنوز سر جاشه؟(جدی)
~ تو انباری متروکست اما خودت تنها باید بری چون لینو تو انباری منتظره
+ با جینا میرم(جدی)
~ نه به هیچ وجه به اون دختر اعتماد نکن حتی اگر کارت پیشش گیر بود
+ بابا تو هنوز خوب دخترتو نشناختی(جدی)
_•جین تمام مدت با حالت مشکوکی به یورا نگاه میکرد•
+ به چی نگا میکنی؟
_ به تو
+ چرا؟
_ یه جورایی حس میکنم خودت نیستی
٪ اگر پای عزیزای یورا در میون باشه اون به خطرناک ترین آدم زمین تبدیل میشه
+ مگه بهت نگفتم از زندگیم گمشو بیرون؟ میری بیرون یا خودم خونتو بریزم؟(زیادی جدی)
٪• که بایه پوزخند اونجارو ترک میکنه •
+ بریم خونه
_ من میرم کارای ترخیص رو انجام بدم
+ باشه منم وسایلو میگیرم
ذهن جین: • اون واقعا عصبانی و خطرناک شده •
• خونه •
• یورا میره بالا لباسشو عوض میکنه و میره پیش پدرش و جین •
+ جین بهت هشدار میدم دنبالم نیا(عصبی و جدی)
• پدر یورا میره سمت جین و در گوشش لب میزنه •
~ به حرفش گوش بده
_ • به نشونه مثبت سرشو تکون میده •
(برای این فیک فعلا هیچ شرطی نمیذارم هروقت وقت شد براتون میذارم)
( هرکدوم از لباس هارو که خودتون خواستید انتخاب کنید)
۳.۶k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.