گارسون بایه سینی گنده بع طرفمون اومدگارسونیم که همراهش بو

گارسون بایه سینی گنده بع طرفمون اومدگارسونیم که همراهش بودشروع کردبع چیدن میزوقتی میزپرشدگارسونارفتن باتعجب داشتم به دیس بچهایی که کوبیده داشتن نگامیکردم که چرااوناگوجه دارن ولی من ندارم
ایناازکجامیدونستن که من گوجه دوس ندارم
گوریل آروم درگوشم گف میدونستم دوس نداری بخاطرهمون گفتم که نزارن
باتعجب بع طرفش برگشتم که باابروش اشاره به غذاکرد:بخور
کیف میکردم وقتی میدیدم یکی انقدحواسش بهم هس به کارام به اخلاقام به حرکاتم خوشم میومدازاینکه تواین مدت کوتاه حتی ریزترین اخلاقایه منم فهمیدهرچقدراین حرکاتشومیدیدم بیشتراحساس امنیت میکردم چون میفهمیدم که همیشه حواسش بهم هس
حالابااشتهابیشتری شروع به غذاخوردن کردم باکلی خنده وحرف میزی که پربودحالانیم ساعته خالی شد
گارسونااومدن میزوجمع کردن
امیر:بچهاشمابریدپیش ماشینامنم حساب کنموبیام امیربع سمت داخل رستوران رفتش ومام پاشدیموکفشامونوپوشیدیم
گوریل سویچاروسمتم گرف:توبروبشین توماشین منم باامیرمیام
من:باشع
نازنین که تنهابوداومدپیشم وهمین‌طوربنفشه به ماشین که رسیدیم به هرسه به ماشین تکیه دادیم که ماشین روبرویی ماشین سانای اینابوددختره غازهمچین بااخم بهم زل زده بودکه انگارمال باباشوخوردم
من:این دختره غازچی میزنه
نازنین:میزنه دیگه علف میزنه یونجه میزنه
من:یع روزبعدحالشومیگیرم
نازنین:کمکت میکنم
بنفشه:اصن توکون نمیره دیگه دختره عفاده ایی
من:بارگه هایه خنده دقیقا
چرااینجوری نگامیکنه انگار کیـ..استغفرالله
بنفشه زدتوسرم خاک توسرت
نازنین:اخه خیلی سعی کردامیرعلی روتورکن ولی امیرعلی بهش پاندادازکون سوزیش چیزی نی عادیه
من:گوخورده دختره هول
نازنین که بخاطرآتیشی شدن من قهقه میزدبنفشه به بازوش زدخوبع حالاتوام آتیشیش نکن
گوریل وامیراومدن
نازنین وبنفشه به طرف ماشیناشون رفتن
دستموبردم که قفلوبزنم یهویه فکرشیطانی بع ذهنم خطورکردباهمون خنده شیطانیم ازبالاسقف ماشین به گوریل که درتلاش بوددروبازکن نگاکردم
گوریل نگام کرد:قفلوبزن دیگه
من:نوچ
گوریل:النااذیت نکن بدو
من:بع یه شرط
گوریل:عه ققلوبزن بچهامنتظرن زشته
من:بایدمن پشته رل بشینم
گوریل:خندیدمسخره قفلوبزن بابا
من:هرهرکجایه این شبیه جوک بود
گوریل:ازجوونم سیرنشدم
این عوضی داش بع من تیکه مینداخ
من:خیلی خوب خیلیم عالی منم خیلی ازاینجاخوشم اومده جایه خوبیه برایه چن روزاقامت
گوریل که دیدجدیم وبچهامنتظرن:خیلی خب باباجهنموضرربدوبدوبه سمت مخالف رفتم که گوریل ازرویه تاسف سرتکون دادولی نمیدونس که چه نقشه هایی براش دارم
قفلوزدم روصندلی نشستم عینکموزدم ماشینوروشن کردم
من:آقایه زندلطفاکمربندتونوببندید
گوریل:یاابلفض
که غش غش خندیدم
گوشیم که وصل بودآهنگ وای وای میثاق رادومهدی یاریان روگذاشتم وصداسیستموبلندبلندکردم
دس گوریل داش میومدکه ولموکم کنه تیزبرگشتم
من:دس بهش بزنی دستتومیشکنم
گوریل یه چچچ زنانه گف وبه جلوخیره شد
دیدگاه ها (۸)

واااای دلم براماشین سواری تنگ شده بودیکم که گذشت آهنگ عوض شد...

باصدایع النازبیدارشدم ولی اصن دوس نداشم پاشم چشماموبازنکردما...

الناز:واااای چقدجوبدیه حرف بزنیددیگهمن:خب چی بگیملاله:مثلااز...

ماشین خیلی ساکت بودانگارداریم نئش میبریم ظبتوروشن کردم وبلوت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط