واااای دلم براماشین سواری تنگ شده بودیکم که گذشت آهنگ عوض

واااای دلم براماشین سواری تنگ شده بودیکم که گذشت آهنگ عوض شد برعکس آهنگ قبلی یه آهنگ آروم بودرورول ضرب گرفته بودم وهمراه باهاش میخوندم به گوریل نگاه کردم که دیدم خوابش برده دیگه کم کم داش حوصلم سرمیرفت که گوشیم زنگ خوردبنفشه بود
من:جانم
بنفشه:الی دوکیلومترجلوترنگه دارمیخوایم برااستراحت پیاده شیم
من:واای نع چع خبره همش وایمیسیم داره شب میشه
بنفشه:بچهامیگن دیگه میخوایی بگم مخالفی
من:نه وللش اوکی بای
بااینکه خسته شده بودم ولی دوس داشتم زودتربریم برسیم تاباخیال راحت بگیرم بخوابم
دوکیلومترجلوترکه ماشین بچهام واساده بودن منم واسادم
ازماشین پیاده شدم ودراروقفل کردم بنفشه بع طرفم اومدامیرعلی کووویهومغزم اروردادگوریل خواب ازخنگ بودن خودم زدم توسرم:هین وای یادم رفتش
بنفشه:مگه اسباب بازیه یادت بره
من:خوابیدمنم یادم رف بیدارش کنم وبه طرف ماشین دویدم که ازپشت صدایه قهقه بنفشه به گوشم رسیدخودمم ازگیجیه خودم خندم گرفته بود
دروبازکردم
بادستم چن بارتکونش دادم که نه خیرانگاربع خواب زمستانی رفته
من:هوووی پاشو
پاشووووو
که یکهوهمچین پاشدکع صورتش خوردبه شیشه جلو
پقی زدم زیرخنده
گوریل باتعجب وشوک نگام کرده:چی شده
من:هیچی برااستراحت نگه داشتیم پاشو
خلاصه بعدازقلیون کشیدن مرداوچایی آبمیوه خوردن مازناومیوه خوردنوگفتنوخندیدن پاشدیم بازسوارماشینامون شدیم ولی ایندفعه گوریل پشت رول نشس
منم تاخودشمال تخت گازخوابیدم
وقتی رسیدم گوریل بیدارم کردیه ویلایه سفیدبودکه یه حیاطبزرگ پرازدارودرخت وگل بودودوتاتاپ گنده سفید تودوطرف حیاط پنجتاپله میخوردومیرف داخل ویلاوسرویلاعلامت فَرِوَهَرِبوددرکل خوشگل بودواردویلاشدیم که داخلشم روبه رویه ورودی پلاهایه طبقه بالابودکه به صورت پیچ خورده میرف طبقه بالایه طرف مبلایه راحتی وتی وی بودیه طرفم یه میزگنده بیلیاردبودورویه دیواراش تابلوهایه گنده طرف دیگم آشپزخونه بودکه آشپزخونه ام یه دیوارش کلاشیشه بودکه به حیاط دیدداش وام دی افش به رنگ قهوایی سوخته بودووسطآشپزخونه یه میزناهارخوریه بزرگ
وویلاویلایه باباجون بودبع طرف طبقه بالارفتیم شیش تااتاق بودسریع رفتم همه اتاقاروچک کردم وخوشگل ترین اتاق که دکورش صورتی بودانتخاب کردم نازیولاله وبنفشه ام اومدن همون اتاق
من:مگه جنگه چع خبرشیش تااتاق هس
لاله:‌اینجوری بیشترکیف میده
من:چع کیفی پاشیدگم شیدبیرون بابا
نازی:بی فرهنگ وشروع کربع چیدن لباساش
چشام چهارتاشده بودراس راسکی میخواستن بمونن
من:عه عه شایدمن میخام تنهاباشم
بنفشه:مام بریم توتنهانمونی
من:بع چع دلیل محکمی
لاله:مثه اینکه یادت رفته نامزدداریاااا
اوه اوه تازه مغزم اروردادراس میگن اگه اینابرن اون گوریل سیریش خوش قیافه میخوادبیادبازم بهترازاونن
من:چپ چپ نگاشون کردم حیف نونا
نازی:وااای بیچارع النازباسانایی اوفتادن تویع اتاق
لاله: وای سانایونخورتش
که همه مون زدیم زیرخنده
بنفشه:سانایی بع جهنم النازبچم مریض میشه طرف کلاپلاستیکه
بالنجوسمتش پرتاب کردم وریسه رفتیم ازخنده
من:حالاچرااونااتاق جدانمیمونن
لاله:کیارش والنازقبلاباهم دوس بودن النازیکی دیگه رودوس داره بخاطرهمون باهاش کات کردولی حالاپسره عوضی کینه ایی شده یه باریم که همینجوری دست جمعی رفته بودیم کیش کیارش انقدخورده بودکه میخواسه بع النازتجاوزکنه که النازانقددادوبیدادکرده کع آرتان ومژگان که اتاق بغلیشون بودن شنیدن ورفتن نزاشتن بخاطرهمون میترسه الانم که هممون گفتیم مامیریم پیشه الی وباسانایی نمی مونیم دیگه دیدبیادخیلی جاتنگ میشه رف اونجابازم نسبت به هممون اون رابطش باسانایی بهتره
من:ای وای پشمام معلومه این کیارش دیوث خیلی عوضیه
بنفشه:اصن اینوچرادعوت کردین
نازی:خوب قبل اون اتفاقاباامیروامیرعلیوآرمانوآرتان رفیق جینگ بودحالام هستن ولی دیگه نع دراون حد