رفتم بهش گفتم بیا اصلا من سیگارت، میشه دیگه؟ دیدم داره ها
رفتم بهش گفتم بیا اصلا من سیگارت، میشه دیگه؟ دیدم داره هاج و واج نگام میکنه. گفتم این همه وینستون و مارلبرو میکشی، منم بزار اون بهمنه روز مبادایه، ته جیبت باشم.
گفت حالا چرا بهمنه روز مباداعه ته جیب؟
گفتم آخه نمیدونی که وقتی توی نسخ ترین حالت و تو بی سیگاری موندی، یهو اون بهمن روز مباداعه ته جیبت یادت میاد و میفهمی چه بهشتیه داشتنش، میخوام اون بهشت و حس خوب فقط سهم من باشه ،فقط مال من باشه، نه هیچ کس دیگه ای.
نگام می کرد، هیچی نمیگفت: گفتم فکر میکنی دیوونم؟ اگه نبودم خودمو مثل سیگاری میپیچیدم میزاشتم ته جیبت؟
تازه میدونی ، اگه شانس منه اون بهمن ته جیبتم یادت میره، آدمیم نیستی تو نسخی بمونی، باز میری هر سیگاری دستت بیاد، میخری و میکشی.
گفت :هر سیگاریم بخرم بکشم هیچ وقت مطمئن باش اون حس پیداکردن یهویی بهمن ته جیبمو بم نمیده،خیالت راحت
پَنجُمِمِهرْ
دوُبیستُدو
#بعد_از_سه_روز
گفت حالا چرا بهمنه روز مباداعه ته جیب؟
گفتم آخه نمیدونی که وقتی توی نسخ ترین حالت و تو بی سیگاری موندی، یهو اون بهمن روز مباداعه ته جیبت یادت میاد و میفهمی چه بهشتیه داشتنش، میخوام اون بهشت و حس خوب فقط سهم من باشه ،فقط مال من باشه، نه هیچ کس دیگه ای.
نگام می کرد، هیچی نمیگفت: گفتم فکر میکنی دیوونم؟ اگه نبودم خودمو مثل سیگاری میپیچیدم میزاشتم ته جیبت؟
تازه میدونی ، اگه شانس منه اون بهمن ته جیبتم یادت میره، آدمیم نیستی تو نسخی بمونی، باز میری هر سیگاری دستت بیاد، میخری و میکشی.
گفت :هر سیگاریم بخرم بکشم هیچ وقت مطمئن باش اون حس پیداکردن یهویی بهمن ته جیبمو بم نمیده،خیالت راحت
پَنجُمِمِهرْ
دوُبیستُدو
#بعد_از_سه_روز
۱۵.۲k
۰۴ مهر ۱۴۰۱