اسممو صدا کن:پارت8
می ریا:رفتم خونه، سلام
جیمین:سلام چرا انقدر دیر کردی
می ریا:به تو چه که من دیر کردم درضمن من خیلیم زود اومدم، زنگ در خورد رفتم در رو باز کردم دیدم بهم یه پلاستیک دادن که توش 10 تا بطری سوجو بود و بعد رفت حتما اینا مال جیمینن، جیمین اینا مال تو هستن؟
جیمین:آره مال منن نتونستم جای شراباتون رو پیدا کنم برای همین گفتم سوجو بگم برام بیارن
می ریا:ولی تو هنوز 18 سالت نشده نباید از اینا بخوری
جیمین:من هر کاری که دلم میخواد میکنم حالا بگو ببینم جای شراباتون کجاست
می ریا:نمیگم
جیمین:باید بگی وگرنه بد میشه برات بیب
می ریا:نمیخوام بگم، دیدم اومد جلو و چسبوندم به دیوار پیرنم رو بالا کشید و سینه هام رو لیس میزد، تمامش کن
جیمین:تا زمانی که نگی شرابا کجان تمامش نمیکنم
می ریا:باشه میگم تو اتاق زیر شیروانین
جیمین:آفرین بیب
می ریا:ولم کرد و رفتم تو اتاق زیر شیروانی منم رفتم تو اتاق خودم و درو قفل کردم که اگه مست کرد بلایی سرم نیاره رفتم حمام دلم نمیخواست جای لیسش رو بدنم باشه حمام کردم و لباس هامو عوض کردم(عکسشو میزارم) حدود یک ساعت تو اتاق بودم تشنم شد و درو باز کردم و رفتم تو اشپزخونه آب خوردم دیدم جیمین بدون پیرهن مست اومد و لبامو بوسید سعی کردم از خودم جداش کنم ولی نشد تا بعد یک دقیقه ولم کرد
جیمین:لبات خیلی خوشمزن بیب
می ریا:ولم کن، خواستم برم که مچ دستمو گرفت
جیمین:امشب رو باید برای من باشی بیب میخوام بشنوم وقتی اسممو صدا میکنی و ناله میکنی
می ریا:نه نکن جیمین ما هنوز بچه ایم ترخدا نکن التماست میکنم من میترسم بدم میاد
جیمین:نترس وقتی کارمو شروع کردم برات لذت بخش میشه بیب
می ریا:نه نمیخوام دیدم زنگ در خورد، من میرم درو باز کنم وقتی درو باز کردم دیدم کوکه
کوک:سلام می ریا همونطور که گفتی جزوه ها رو اوردم
می ریا:بهم یه چشمک انداخت که داره نقش بازی میکنه فکر کنم صحبت من و جیمین رو شنیده و میخواست منو از دستش نجات بده، سلام کوک بیا تو تا درس بخونیم
جیمین:تو اینجا چیکار میکنی
کوک:اومدم با می ریا درس بخونم مشکلیه
می ریا:کوک بیا بریم تو اتاق درس بخونیم
کوک:بریم، رفتیم تو اتاقش
می ریا:چرا دروغ گفتی که اومدی باهام درس بخونی
کوک:میخواستم از اون مرتیکه نجاتت بدم
می ریا:تو از کجا فهمیدی اون میخواد باهام چیکار کنه
کوک:جیمین و تهیونگ باهم دوستن جیمین به تهیونگ پیام داد که میخواد امشب با تو سکس کنه من و تهیونگ تو یه کلوپ بودیم و گوشیش پیش من بود برای همین پیام رو دیدم اومدم پیش خونه شما
می ریا:تو و تهیونگ باهم دوستین
کوک:نه فقط تصادفی تو یه کلوپ بودیم
می ریا:ممنون اگه تو نبودی معلوم نبود چه بلایی سرم میاره
کوک:خواهش میکنم ولی من نمیتونم تا زمانی که مامان بابات بیان ازت محافظت کنم امکان داره جیمین بخواد هر روز این نقشه رو برات داشته باشه
می ریا:درسته ولی من چیکار کنم تا جیمین از خونم بره
کوک:میتونی بگی دوستم با مامان باباش دعواش شده میخواد بیاد خونه ما جایی برای موندن نداره ولی راحت نیس که با یه پسر تو یه خونه باشه شاید مامان و بابات قبول کنن تا اون از خونت بره
می ریا:آره راس میگی سانگ هم میتونه بیاد خونه من، از شدت خوشحالی پریدم بقلش و وقتی فهمیدم چه غلطی کردم ازش جدا شدم، ببخشید که بقلت کردم و ممنون که گفتی چی بگم به مادر و پدرم
کوک:نه اشکال نداره که بقلم کردی حالا بیا با هم درس بخونیم که اگه جیمین اومد تو اتاق شک نکنه و تو هم به من یه چیزایی یاد بدی چون درسم زیاد خوب نیست
می ریا:باش داشتم بهش درس میدادم بهش چند تا سوال دادم تا حل کنه وقتی داشت سوال ها رو حل میکردم خیلی جذاب شده بود البته جذاب بود فکر کنم عاشقش شدم
کوک:وقتی داشتم بهش گوش میدادم خیلی کیوت شده بود خیلی خوشم اومده...
ادامه دارد
لایک کنید تا پارت بعدی رو بزارم😘
#جیمین
#کوک
#تهیونگ
جیمین:سلام چرا انقدر دیر کردی
می ریا:به تو چه که من دیر کردم درضمن من خیلیم زود اومدم، زنگ در خورد رفتم در رو باز کردم دیدم بهم یه پلاستیک دادن که توش 10 تا بطری سوجو بود و بعد رفت حتما اینا مال جیمینن، جیمین اینا مال تو هستن؟
جیمین:آره مال منن نتونستم جای شراباتون رو پیدا کنم برای همین گفتم سوجو بگم برام بیارن
می ریا:ولی تو هنوز 18 سالت نشده نباید از اینا بخوری
جیمین:من هر کاری که دلم میخواد میکنم حالا بگو ببینم جای شراباتون کجاست
می ریا:نمیگم
جیمین:باید بگی وگرنه بد میشه برات بیب
می ریا:نمیخوام بگم، دیدم اومد جلو و چسبوندم به دیوار پیرنم رو بالا کشید و سینه هام رو لیس میزد، تمامش کن
جیمین:تا زمانی که نگی شرابا کجان تمامش نمیکنم
می ریا:باشه میگم تو اتاق زیر شیروانین
جیمین:آفرین بیب
می ریا:ولم کرد و رفتم تو اتاق زیر شیروانی منم رفتم تو اتاق خودم و درو قفل کردم که اگه مست کرد بلایی سرم نیاره رفتم حمام دلم نمیخواست جای لیسش رو بدنم باشه حمام کردم و لباس هامو عوض کردم(عکسشو میزارم) حدود یک ساعت تو اتاق بودم تشنم شد و درو باز کردم و رفتم تو اشپزخونه آب خوردم دیدم جیمین بدون پیرهن مست اومد و لبامو بوسید سعی کردم از خودم جداش کنم ولی نشد تا بعد یک دقیقه ولم کرد
جیمین:لبات خیلی خوشمزن بیب
می ریا:ولم کن، خواستم برم که مچ دستمو گرفت
جیمین:امشب رو باید برای من باشی بیب میخوام بشنوم وقتی اسممو صدا میکنی و ناله میکنی
می ریا:نه نکن جیمین ما هنوز بچه ایم ترخدا نکن التماست میکنم من میترسم بدم میاد
جیمین:نترس وقتی کارمو شروع کردم برات لذت بخش میشه بیب
می ریا:نه نمیخوام دیدم زنگ در خورد، من میرم درو باز کنم وقتی درو باز کردم دیدم کوکه
کوک:سلام می ریا همونطور که گفتی جزوه ها رو اوردم
می ریا:بهم یه چشمک انداخت که داره نقش بازی میکنه فکر کنم صحبت من و جیمین رو شنیده و میخواست منو از دستش نجات بده، سلام کوک بیا تو تا درس بخونیم
جیمین:تو اینجا چیکار میکنی
کوک:اومدم با می ریا درس بخونم مشکلیه
می ریا:کوک بیا بریم تو اتاق درس بخونیم
کوک:بریم، رفتیم تو اتاقش
می ریا:چرا دروغ گفتی که اومدی باهام درس بخونی
کوک:میخواستم از اون مرتیکه نجاتت بدم
می ریا:تو از کجا فهمیدی اون میخواد باهام چیکار کنه
کوک:جیمین و تهیونگ باهم دوستن جیمین به تهیونگ پیام داد که میخواد امشب با تو سکس کنه من و تهیونگ تو یه کلوپ بودیم و گوشیش پیش من بود برای همین پیام رو دیدم اومدم پیش خونه شما
می ریا:تو و تهیونگ باهم دوستین
کوک:نه فقط تصادفی تو یه کلوپ بودیم
می ریا:ممنون اگه تو نبودی معلوم نبود چه بلایی سرم میاره
کوک:خواهش میکنم ولی من نمیتونم تا زمانی که مامان بابات بیان ازت محافظت کنم امکان داره جیمین بخواد هر روز این نقشه رو برات داشته باشه
می ریا:درسته ولی من چیکار کنم تا جیمین از خونم بره
کوک:میتونی بگی دوستم با مامان باباش دعواش شده میخواد بیاد خونه ما جایی برای موندن نداره ولی راحت نیس که با یه پسر تو یه خونه باشه شاید مامان و بابات قبول کنن تا اون از خونت بره
می ریا:آره راس میگی سانگ هم میتونه بیاد خونه من، از شدت خوشحالی پریدم بقلش و وقتی فهمیدم چه غلطی کردم ازش جدا شدم، ببخشید که بقلت کردم و ممنون که گفتی چی بگم به مادر و پدرم
کوک:نه اشکال نداره که بقلم کردی حالا بیا با هم درس بخونیم که اگه جیمین اومد تو اتاق شک نکنه و تو هم به من یه چیزایی یاد بدی چون درسم زیاد خوب نیست
می ریا:باش داشتم بهش درس میدادم بهش چند تا سوال دادم تا حل کنه وقتی داشت سوال ها رو حل میکردم خیلی جذاب شده بود البته جذاب بود فکر کنم عاشقش شدم
کوک:وقتی داشتم بهش گوش میدادم خیلی کیوت شده بود خیلی خوشم اومده...
ادامه دارد
لایک کنید تا پارت بعدی رو بزارم😘
#جیمین
#کوک
#تهیونگ
۳۱.۰k
۰۲ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.