زندگیه جهنمی ( پارته هفت )
زندگیه جهنمی ( پارته هفت )
دستمو رو سینش گذاشتم و سعی کردم هولش بدم ولی زبونشو وارده دهنم کرد و انگار داشت دهنمو برسی میکرد لبشو گاز گرفتم تا ازم جدا شه ولی این کارو نکرد نمیدونم چرا ولی خیلی حسش خوب بود و دوس داشتم ام نرمیه لبشو هم مزشو...
وایسا اصن چی دارم میگم.
نفسم داشت بند میومد که میخواستم به اخرین راهم پناه ببرم یعنی چاقوم تا خواستم برش دارم دیدم اون دستشو اورد بالا
چاقوم تو دستش بود
کب برش داشت
چه طوری
اقن از کجا نقشمو فهمید
به خاطره نفسم چنگه ریزی به لباسش زدم که بلخره ولم کرد.
قشنگ معلوم بود سرخ شدم ولی اهمیته انچنانی ندادم نفس نفس میزدم
+چرا این کارو کردی ها
±کدوم کار
+این که بوسیدیم
±گفتم که
چیزی که ماله منه رو بزا خودم کنم
سیلیه محکمی تو صورتش زدم و صداش تو عمارت پخش شد
+من ماله هیچ کس نیستم پس خفه شو
±خیلی رو داریا بچه
+باید بگم که بچه حساب نمیشم
±خوبه خوبه زبون دراز
+خفه شوووو
چاقومو بده ببینم
±مثلا اگه ندم؟
+گفتم بده ماله منه
نفسشو بیرون داد و بی حوصله چاقورو داد دستم
با خشم از دستش گرفتم و گذاشتمش تو جیبم
دستمو رو سینش گذاشتم و سعی کردم هولش بدم ولی زبونشو وارده دهنم کرد و انگار داشت دهنمو برسی میکرد لبشو گاز گرفتم تا ازم جدا شه ولی این کارو نکرد نمیدونم چرا ولی خیلی حسش خوب بود و دوس داشتم ام نرمیه لبشو هم مزشو...
وایسا اصن چی دارم میگم.
نفسم داشت بند میومد که میخواستم به اخرین راهم پناه ببرم یعنی چاقوم تا خواستم برش دارم دیدم اون دستشو اورد بالا
چاقوم تو دستش بود
کب برش داشت
چه طوری
اقن از کجا نقشمو فهمید
به خاطره نفسم چنگه ریزی به لباسش زدم که بلخره ولم کرد.
قشنگ معلوم بود سرخ شدم ولی اهمیته انچنانی ندادم نفس نفس میزدم
+چرا این کارو کردی ها
±کدوم کار
+این که بوسیدیم
±گفتم که
چیزی که ماله منه رو بزا خودم کنم
سیلیه محکمی تو صورتش زدم و صداش تو عمارت پخش شد
+من ماله هیچ کس نیستم پس خفه شو
±خیلی رو داریا بچه
+باید بگم که بچه حساب نمیشم
±خوبه خوبه زبون دراز
+خفه شوووو
چاقومو بده ببینم
±مثلا اگه ندم؟
+گفتم بده ماله منه
نفسشو بیرون داد و بی حوصله چاقورو داد دستم
با خشم از دستش گرفتم و گذاشتمش تو جیبم
۶۹۱
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.