کاش میدانستی

.
کاش میدانستی
یک زن از لحظه‌ای که "دوستت دارم" می‌گوید
از لحظه‌‌ای که بوسیده می‌شود
از لحظه‌ای که به آغوش کشیده می‌شود،
دیگر خودش نیست
میشود تـو
میشود با هم بودن

آن لحظه که ترکش میکنی
دو نیم اَش میکنی
و یک نیمه اَش را با خود میبری

نگو زمان همه چیز را حل می‌کند
که زمان، تنها، کُند می‌کند جستجوی او را برای یافتن نیمه دیگرش
نگو فراموش کن
که او یک چشمش همیشه باقی می‌ماند به نیمه رفته دیگرش ...
.
پریسا_زابلی_پور
دیدگاه ها (۴)

حواست به حال بهار هست؟نه باران می خواهدنه موسیقی و شعر ذاتش ...

‌ ازدور تورا بوسم و ازدور، فدایتدرطالع من نیست که آیم به سرا...

پاک کنید گذشته تمام شده را. اگر عکسی دارید که شمارا به عمق گ...

چشمی به رهت دوخته ام باز که شاید بازآئی و برهانیم از چشم به ...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت هفتـم🌚✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط