رفتم و زحمت بیگانگی
رفتم و زحمت بیگانگی
از کوی تو بردم
آشنای تو دلم بود
و به دست تو سپردم
اشک دامان مرا گیرد
و در پای من افتد
که دل خون شده را
هم ز چه همراه نبردم
.
از کوی تو بردم
آشنای تو دلم بود
و به دست تو سپردم
اشک دامان مرا گیرد
و در پای من افتد
که دل خون شده را
هم ز چه همراه نبردم
.
۱.۱k
۱۷ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.