عشق اجباری
عشق_اجباری
PT.۲۰
ا.ت:نه منظورم این نبود
هیونجین:وافعا ارع
۹ ماه بعد
ا.ت امروز خیلی حالم بد بود نمیدونم چرا یعنی وقت بدنیا اومدنت آقا کوچولو هیون هم دیر میومد حالا چیکار کنم
چند دقیقه گذشت دیگه نتونستم از درد تحمل کنم و زنگ زدم هیونجین
هیونجین:جانم بیب
ا.ت:هیون خیلی حالم بده سریع بیا خونه
هیونجین:باشه باشه الان خودمو میرسونم
ا.ت:قطع کردم بزور درد و تحمل میکردم که بعد از یه ربع هیونجین اومد
هیونجین:ا.ت پاشو پاشو یزیع بریم بیمارستان
ا.ت:بریم
رفتیم بیمارستان
هیونجین:ا.ت و بردن اتاق زایمان بعد چند دقیقه دکتر اومد بیرون
دکتر:آقای هوانگ پسرتون به سلامت بدنیا اومدن
هیونجین خیلی گمن ن میتونم ببینمشون
دکتر :بفرمایید
هیونجین:رفتم تو اتاق ا.ت و دیدم
بلاخره پسرمون بدنیا اومد
ا.ت:اره هیون ولی
هیونجین:ولی چی؟
ا.ت:خیلی شبیه توووو خیلی قشنگههههه🥹❤️🩹
هیونجین:واقعا فقط امیدوارم اخلاقش به تو نرفته باشه ا.ت
ا.ت:ببند🤣😊
ویو خودم 😅
بچه الان ۳ سالشه اسمشم هیونبینه
هیونبین:پاپایی ميگما ششولی با نانا آخشا شلی(حالت بچگونه اس دیگه میگه چطوری با مامان آشنا شدی🤣😅)
هیونجین:ا.ت بیا جواب بچتون بده
ا.ت:به من چه تو باباشی
هیونجین:توهم مامانشی
هیونبین:ده بشه دیله اشلا نخواشم
هیونجین ا.ت:قربونت کیوتیت🥹🥹❤️🩹❣
ا.ت و بچشون تا آخر عمر به خوبیو خوشی زندگی کردن وا.ت به لطف هیونجین دوتا دیگه بچه آورده اونا دختر بود🤣
پایان🍌🍋🍉🍐
نظراتتون بگین
PT.۲۰
ا.ت:نه منظورم این نبود
هیونجین:وافعا ارع
۹ ماه بعد
ا.ت امروز خیلی حالم بد بود نمیدونم چرا یعنی وقت بدنیا اومدنت آقا کوچولو هیون هم دیر میومد حالا چیکار کنم
چند دقیقه گذشت دیگه نتونستم از درد تحمل کنم و زنگ زدم هیونجین
هیونجین:جانم بیب
ا.ت:هیون خیلی حالم بده سریع بیا خونه
هیونجین:باشه باشه الان خودمو میرسونم
ا.ت:قطع کردم بزور درد و تحمل میکردم که بعد از یه ربع هیونجین اومد
هیونجین:ا.ت پاشو پاشو یزیع بریم بیمارستان
ا.ت:بریم
رفتیم بیمارستان
هیونجین:ا.ت و بردن اتاق زایمان بعد چند دقیقه دکتر اومد بیرون
دکتر:آقای هوانگ پسرتون به سلامت بدنیا اومدن
هیونجین خیلی گمن ن میتونم ببینمشون
دکتر :بفرمایید
هیونجین:رفتم تو اتاق ا.ت و دیدم
بلاخره پسرمون بدنیا اومد
ا.ت:اره هیون ولی
هیونجین:ولی چی؟
ا.ت:خیلی شبیه توووو خیلی قشنگههههه🥹❤️🩹
هیونجین:واقعا فقط امیدوارم اخلاقش به تو نرفته باشه ا.ت
ا.ت:ببند🤣😊
ویو خودم 😅
بچه الان ۳ سالشه اسمشم هیونبینه
هیونبین:پاپایی ميگما ششولی با نانا آخشا شلی(حالت بچگونه اس دیگه میگه چطوری با مامان آشنا شدی🤣😅)
هیونجین:ا.ت بیا جواب بچتون بده
ا.ت:به من چه تو باباشی
هیونجین:توهم مامانشی
هیونبین:ده بشه دیله اشلا نخواشم
هیونجین ا.ت:قربونت کیوتیت🥹🥹❤️🩹❣
ا.ت و بچشون تا آخر عمر به خوبیو خوشی زندگی کردن وا.ت به لطف هیونجین دوتا دیگه بچه آورده اونا دختر بود🤣
پایان🍌🍋🍉🍐
نظراتتون بگین
۴.۷k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.