سلام یارجان

سلام یارجان!
دارم حساب میکنم روزهای نبودنت را...
212 روز گذشت...
دارد به یکسال نزدیک میشود...
هی... یارجان!
زل زده ام به تنها عکس جامانده از تو...
من شرعی و غیرشرعی اش را نمیدانم اما حتما خدا یک جاهایی فرق قایل شده بین آدمهای عاشق با بقیه..
مثلا همینجا که از شدت دلتنگی یک ساعت زل میزنم به عکست و آرام صورتت را نوازش میکنم و در تاریکی شب، دور از چشم اغیار، پیشانی ات را میبوسم...
باور ندارم این بوسه روی عکس و آن نگاه مشتاق من، در پرونده اعمالم ثبت و ضبط شود...
و حالا هم بشود...
خدا حساب عاشقان را از عالم و آدم جدا کرده...
راستش یارجان به عکست که نگاه میکنم آنقدر مست میشوم که مثل امشبی صدبار خیره نگاهت کردم و زیر لب گفتم:
من چقدر این بنده ات را دوست دارم...
دیدگاه ها (۶)

و تمام...امروز برای آخرین بار مسیر اصفهان نجف آباد رو رفتم.....

یک جا نادرخان ابراهیمی در یک عاشقانه آرامش میگوید:عشق، حرکت ...

گفت با زنجير، در زندان شبی ديوانه‌ایعاقلان پيداست کز ديوانگا...

بشنوید و لذت ببرید🍂🌱وقتی بود همه چیز متفاوت بود...حتی ایمانم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط