اجباری اما شیرین
پارت : بیست یکم
جنی : می خوام برم گوشی رو ور نمی داره نگرانم
جیسو : بیا گلم
جنی : مرسی
رفتم به راننده گفتم من به بر به این آدرس بردم رفتم بالا چه جای بزرگی من نمی دونستم تهیونگ دادستان رفتم دیدم منشی اش چه ناز عشوه ای م میاد لباس شم ک باز چقدرم
آرایش داره عنتر.
جنی : سلام آقای کیم داخل هستند
منشی : شما ؟
جنی : همسر شونم
منشی : اه من ببخشید بله داخل هستند
جنی : باشه
رفتم در باز کردم دیدم سرش مثل همیشه تو دفتر کتاب
تهیونگ : خانم مین گفتم تا خودم نگفتم نیا تو اتاق
لبخندی زدم رفتم نزدیک اش
تهیونگ ویو
سرم درد می کرد خیلی این منشی نچسب هم هی مزاحم می شد سرم آوردم بالا ولی با چیزی که دیدم تعجب کردم جنی بود
تهیونگ : تو اینجا چی کار می کنی جنی ؟
جنی : نمی تونم به محل کار شوهرم بیام ؟
تهیونگ : اون که چرا می تونی ولی راست شو بگو برا چی اومدی ؟
جنی : گوشی جواب نمیدی نگران شدم
تهیونگ : همین فکر کردم دلت تنگ شده
جنی : کور خوندی چرا بهم نگفتی دادستانی ؟
تهیونگ : چه فرقی داره ؟
جنی : ... باش دارم برات ! راستی اون زن منشی تو !
تهیونگ : آره دیگ
جنی : ببین دفع بد که میام اخراج اش کردی اوکی !
تهیونگ : چرا ؟
جنی : دختر چسب می خواد مخ تو بزن عنتر میمون
تهیونگ : الان حسودی کردی
جنی : خوب چیز نه
تهیونگ : خوب مشکلی نیست بابا من که تو رو دارم مخ ام زده نمیشه
جنی : اوکی پس من میرم با پسرا لاس میزنم می کم مخ ام زده نمیشه
تهیونگ : تو غلط می کنی با اونا
جنی : چه فرقی داره ؟
تهیونگ : رو اعصاب من راه نرو
جنی : بیا رو اعصاب ت ام که هستم من رفتم اصل پیش اونا
جنی ویو
داشتم میرفتم که بلاخره از جاش پوشد و اومد نزدیک ام دستم گرفت چر خوندم به سمت خودش
تهیونگ : بیبی داری کاری می کنی که عوارض خوبی نداره
جنی : یا دستم ول کن
تهیونگ : هیس جوجه
رفتم کم کم عقب که خوردم به دیوار می خواستم در برم نمیشد یکم نگاه ام کرد بدم کیس رفت منم همین جوری بودم همراهیش کردم
چند مین بد
تهیونگ : دفع بدی که شیطنت کنی به همین جا خطم نمیشه بیبی حالا هم صبر کن کارم تمام ش باهم بریم
جنی : خوابم میاد
تهیونگ : یک جلسه کوچولو دارم تمام شده باهم میرم نمی خوای که من با این منشی تنها بزاری مخ م بزنه ها ؟
جنی : خیلی خوب منتظر میمونم فقدر بدش باید بریم خانه بابا ام
تهیونگ : خیل خوب
جنی : من بیرون منتظرم
تهیونگ : باشه عزیزم
♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #و_ه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی #کمپانی
#فیک
#جیمین
#بی_تی_اس
#کیپاپ
#تهنی
#لیزکوک
#جینسو
#رزمین
#جیرز
#بلگتن
#شیپ
#رمان
#ونشات
#اصمات
#تهیونگ
#کوک
جنی : می خوام برم گوشی رو ور نمی داره نگرانم
جیسو : بیا گلم
جنی : مرسی
رفتم به راننده گفتم من به بر به این آدرس بردم رفتم بالا چه جای بزرگی من نمی دونستم تهیونگ دادستان رفتم دیدم منشی اش چه ناز عشوه ای م میاد لباس شم ک باز چقدرم
آرایش داره عنتر.
جنی : سلام آقای کیم داخل هستند
منشی : شما ؟
جنی : همسر شونم
منشی : اه من ببخشید بله داخل هستند
جنی : باشه
رفتم در باز کردم دیدم سرش مثل همیشه تو دفتر کتاب
تهیونگ : خانم مین گفتم تا خودم نگفتم نیا تو اتاق
لبخندی زدم رفتم نزدیک اش
تهیونگ ویو
سرم درد می کرد خیلی این منشی نچسب هم هی مزاحم می شد سرم آوردم بالا ولی با چیزی که دیدم تعجب کردم جنی بود
تهیونگ : تو اینجا چی کار می کنی جنی ؟
جنی : نمی تونم به محل کار شوهرم بیام ؟
تهیونگ : اون که چرا می تونی ولی راست شو بگو برا چی اومدی ؟
جنی : گوشی جواب نمیدی نگران شدم
تهیونگ : همین فکر کردم دلت تنگ شده
جنی : کور خوندی چرا بهم نگفتی دادستانی ؟
تهیونگ : چه فرقی داره ؟
جنی : ... باش دارم برات ! راستی اون زن منشی تو !
تهیونگ : آره دیگ
جنی : ببین دفع بد که میام اخراج اش کردی اوکی !
تهیونگ : چرا ؟
جنی : دختر چسب می خواد مخ تو بزن عنتر میمون
تهیونگ : الان حسودی کردی
جنی : خوب چیز نه
تهیونگ : خوب مشکلی نیست بابا من که تو رو دارم مخ ام زده نمیشه
جنی : اوکی پس من میرم با پسرا لاس میزنم می کم مخ ام زده نمیشه
تهیونگ : تو غلط می کنی با اونا
جنی : چه فرقی داره ؟
تهیونگ : رو اعصاب من راه نرو
جنی : بیا رو اعصاب ت ام که هستم من رفتم اصل پیش اونا
جنی ویو
داشتم میرفتم که بلاخره از جاش پوشد و اومد نزدیک ام دستم گرفت چر خوندم به سمت خودش
تهیونگ : بیبی داری کاری می کنی که عوارض خوبی نداره
جنی : یا دستم ول کن
تهیونگ : هیس جوجه
رفتم کم کم عقب که خوردم به دیوار می خواستم در برم نمیشد یکم نگاه ام کرد بدم کیس رفت منم همین جوری بودم همراهیش کردم
چند مین بد
تهیونگ : دفع بدی که شیطنت کنی به همین جا خطم نمیشه بیبی حالا هم صبر کن کارم تمام ش باهم بریم
جنی : خوابم میاد
تهیونگ : یک جلسه کوچولو دارم تمام شده باهم میرم نمی خوای که من با این منشی تنها بزاری مخ م بزنه ها ؟
جنی : خیلی خوب منتظر میمونم فقدر بدش باید بریم خانه بابا ام
تهیونگ : خیل خوب
جنی : من بیرون منتظرم
تهیونگ : باشه عزیزم
♡
#ایو #رزی #جیسو #لالیسا #جنی #بلک_پینک
#جمین #نامجون #جین #کوکی #تهیونک #شوگا #جیهوپ #بی_تی_اس
#ایتیزی #و_ه_مای_گرل
#اورلگو #اکسو #تی_اکس_تی #پنت_هاوس #دبلیو #زیبای_حقیقی #اجوشی_من #روباه_نه_دم #ویرانگر_در_خدمت_شماست #عاشقان_ماه #گل_برفی #کمپانی
#فیک
#جیمین
#بی_تی_اس
#کیپاپ
#تهنی
#لیزکوک
#جینسو
#رزمین
#جیرز
#بلگتن
#شیپ
#رمان
#ونشات
#اصمات
#تهیونگ
#کوک
۱۲.۴k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.