رمان فرشته کوچولوی من

پارت یک
گویون جونگ:داشتم برای یک مهمانی خیلی مهم آماده میشدم که پدرم میگه
پدر گویون جونگ : بیا دیگه نباید دیر برسیم
گویون جونگ : امدم. سریع سوار ماشین شدیم وقتی که رسیدیم اونجا یک پسر قد بلند و جذابی را دیدم
در مهمانی برامون شرا.ب آوردن
از مادرم پرسیدم اون کیه
مادر گویون جونگ : اون یکی از مدیر های مهم است که هم پولدار هم خیلی سرد و خشن هست که اسم این پسر تهیونگ است
گویون جونگ : سعی کردم برم سمت تهیونگ که یک نفر با عجله امد سمت من و زد به من و.....
(چطور بود؟) میدونم گند زدم🥲🥲
دیدگاه ها (۲۵)

فرشته کوچولوی من

فرشته کوچولوی من

سلام

زندگی نامعلوم

game of love and hate(part 27)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط