دستانم را می گیری

دستانم را می گیری
رخ به رخ
بی آنکه بپرسی
دوستم داری یا نه ؟
چشم هایم بریل می شوند
روی ساحل داغ نگاهت
و نسیمی که از دهانت
عبور میکند لای موهایم ،
پاسخم را می رقصاند در باد .
نگاهم را مرتب میکنم
قبل از سلام
شوق گلویم را زیر خرده نان های
خنده هایم
پنهان می کنم .
اول تو بگو .....
تا بریزد هزار نت در آغوش خسته ام
صدای بوسه ات می آید
که شورش کرده اند پشت لبهایت ......

#یاسمن_احمدی
دیدگاه ها (۱)

عطر شکوفه ی لیمو از سر شاخه ی یقه ات سرمیخورد در بند بند ان...

نگاهت را می چرخانی دور حیاط آبی نگاهم پیشانی ام را آرام با ب...

تو نیامدی،بعداز تو همه روزهای بارانی اغوش پرازترانه تورا برگ...

حتی عکسی ازتو قلب چشمانم را جسورمیکند تا عمق خاطره شیرجه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط