حالا که رفته ای بیا

حالا که رفته ای ، بیا

بیا برویم

بعد ِ مرگت قدمی بزنیم

ماه را بیاوریم

و پاهامان را تا ماهیان رودخانه دراز کنیم

بعد

موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار

بعد

موهایت را از روی لب هایت بزنم کنار

بعد

موهایت را از روی لب هایت ....



لعنتی

دستم از خواب بیرون مانده است
دیدگاه ها ()

درس زیاد می خواندمو هر جایی که برایم مهم بودبا یک مدادزیرش خ...

بگذار به هم نگاه کنیمهر که زودتر پلک زدمن تورا ببوسمقبووووول...

مردها وقتی عاشق می شوند به دنیا می آیند، و زنها عاشق که می ش...

تو را می‌خواهم برای همیشه ...تا پنجاه سالگیشصت سالگیهفتاد سا...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط