شعر نوشتن بلد نیستی

شعر نوشتن بلد نیستی...
شعر خواندن نمی دانی...
کمی راه برو،
بخند،
مو پریشان کن...
شعر شدن که بلدی...؟
دیدگاه ها (۱)

دستت را به من بدهدست های تو با من آشناستای دیر یافته با تو س...

پایان عصر معجزات استو من هنوز در انتظار " عشق "نشسته ام…

روزی می‌رسد کهنسبت به همه چیزبی‌تفاوت می‌شوینه از بدگویی‌های...

آنها که از کوه ها مستحکم تر اند

نمی دانیمردانی هستند که هیچ چیز آنها را از خود‌ بی‌خود نمی ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط