دستت را به من بده

دستت را به من بده
دست های تو با من آشناست
ای دیر یافته با تو سخن می گویم
به سان ابر که با توفان
به سان علف که با صحرا
به سان باران که با دریا
به سان پرنده که با بهار
به سان درخت که با جنگل سخن می گوید
زیرا که من
ریشه های تورا دریافته ام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست.

احمد شاملو
دیدگاه ها (۱)

پایان عصر معجزات استو من هنوز در انتظار " عشق "نشسته ام…

شعر نوشتن بلد نیستی...شعر خواندن نمی دانی...کمی راه برو، بخن...

روزی می‌رسد کهنسبت به همه چیزبی‌تفاوت می‌شوینه از بدگویی‌های...

درخت با جنگل سخن مي گويدعلف با صحراستاره با کهکشانو من با تو...

خورشیدخانم‌های‌عزیزمعرفی میکنم خونه ای که توش زندگی میکنم..آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط