او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود

او به خونم تشنه و من بر لبش تا چون شود
کام بستانم از او یا داد بستاند ز من
دیدگاه ها (۳)

مهرت را به دست نسیم خواهم سپرد...تا تورا کوچه به کوچهشهر به ...

وقتایی که آدم احساس میکنه دیگه دوست نداره زندگی کنه،آدمای دو...

چندروزه شاهد توهین های بسیاری به نیروی انتظامی هستیمداشتم به...

اقای جوان رفته کانادا ،گویا برای زایمان همسرشونهممون میدونیم...

منطقی نیست پاییز باشدباران شرشر بباردولی تو نباشی....

در این روز خجسته خوش روح شد احوالهکند دوستان شادی چو دشمنگری...

بود، آزادی هر ملیت را بسته برکارشبه کام دل رسد کامیز امید جه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط