تکپارتی
تکپارتی
وقتی با یه دختر دعوا میکنی و تهیونگ طرف دختره رو میگیره
هوففف باید بازم برم مدرسه های من اتم ۱۹ سالمه و دانشگاه میرم و یه دوست صمیمی دارم که اسمش تهیونگه پاشدم همه کارامو کردم راه افتادم سمت مدرسه رسیدم داخل کلاس و بعد یک ساعت کلاس تموم شد رفتم کافه تریا و یه قهوه گرفتم و راه افتادم که برم دنبال تهیونگ بعد کوهنوردی منظورم اینه که هزاران تا پله رو رفتم تا رسیدم سر کلاس تهیونگ بدبخت تهیونگ چجوری میره و میاد فک کنم انقد رفته اومده و پاهاش درد گرفته هعیی رفتم داخل کلاسش که دیدم رو میز خوابیده بعد سرش داد زدم و بیدار شد
علامت ات + علامت تهیونگ _
+ بیدار شو بریم بچرخیم
_ باشه بریم
دوباره بعد کوهنوردی رسیدیم سالن داشتیم حرف میزدیم که نفهمیدم چیشد خوردم به یه نفر و کل قهوم به چوخ رفت دختره به لباسش نگاه کرد و الکی زد زیر گریه البته تقصیر خودشم بود چون نباید موقعی که راه میره گوشی نگاه کنه دختره که داد و بیداد انداخته بود و همه دور ما جمع شده بودن
علامت دختره /
/ لباساممممم باید پول لباس گرون قیمتم رو بدی
+ نبابا تو خودت موش کوری که نمیتونی نگاه کنی
/ درست حرف بزن
+ نزنم چی میشه
/ هرزه
+ اسم خودتو رو من نزار
_ ات این دختر راست میگه باید پول لباسش رو بدی
+ من هیچ دلیلی نمی بینم خودش کوره نمیبینه
_ درست حرف بزن پولشو بده
+ نچ
_ نزار مجبور بشم چیزی بگم که نباید بگم
+ بگو از چی میترسی
_ هرزهههه پولش رو بده ( اربده)
هع از تو جیبم پول رو درآوردم و کوبوندم تو صورت دختره
+ بیا نمیری فقیر
/ خفه
+ ببند
_ خوب شد
+ خفه فک کردی کی هستی که طرف دختر پول پرست رو میگیری برو نخواستم دوست بابا
_ نخوا برام مهم نیس
+ لیاقتم نداری
_ اره مثل تو
رفتم و بعد از این رفتم یه دانشگاه دیگه و تهیونگ رو نمیبینم
پایانننن
سم ترین رمان عمرمو نوشتم😂
وقتی با یه دختر دعوا میکنی و تهیونگ طرف دختره رو میگیره
هوففف باید بازم برم مدرسه های من اتم ۱۹ سالمه و دانشگاه میرم و یه دوست صمیمی دارم که اسمش تهیونگه پاشدم همه کارامو کردم راه افتادم سمت مدرسه رسیدم داخل کلاس و بعد یک ساعت کلاس تموم شد رفتم کافه تریا و یه قهوه گرفتم و راه افتادم که برم دنبال تهیونگ بعد کوهنوردی منظورم اینه که هزاران تا پله رو رفتم تا رسیدم سر کلاس تهیونگ بدبخت تهیونگ چجوری میره و میاد فک کنم انقد رفته اومده و پاهاش درد گرفته هعیی رفتم داخل کلاسش که دیدم رو میز خوابیده بعد سرش داد زدم و بیدار شد
علامت ات + علامت تهیونگ _
+ بیدار شو بریم بچرخیم
_ باشه بریم
دوباره بعد کوهنوردی رسیدیم سالن داشتیم حرف میزدیم که نفهمیدم چیشد خوردم به یه نفر و کل قهوم به چوخ رفت دختره به لباسش نگاه کرد و الکی زد زیر گریه البته تقصیر خودشم بود چون نباید موقعی که راه میره گوشی نگاه کنه دختره که داد و بیداد انداخته بود و همه دور ما جمع شده بودن
علامت دختره /
/ لباساممممم باید پول لباس گرون قیمتم رو بدی
+ نبابا تو خودت موش کوری که نمیتونی نگاه کنی
/ درست حرف بزن
+ نزنم چی میشه
/ هرزه
+ اسم خودتو رو من نزار
_ ات این دختر راست میگه باید پول لباسش رو بدی
+ من هیچ دلیلی نمی بینم خودش کوره نمیبینه
_ درست حرف بزن پولشو بده
+ نچ
_ نزار مجبور بشم چیزی بگم که نباید بگم
+ بگو از چی میترسی
_ هرزهههه پولش رو بده ( اربده)
هع از تو جیبم پول رو درآوردم و کوبوندم تو صورت دختره
+ بیا نمیری فقیر
/ خفه
+ ببند
_ خوب شد
+ خفه فک کردی کی هستی که طرف دختر پول پرست رو میگیری برو نخواستم دوست بابا
_ نخوا برام مهم نیس
+ لیاقتم نداری
_ اره مثل تو
رفتم و بعد از این رفتم یه دانشگاه دیگه و تهیونگ رو نمیبینم
پایانننن
سم ترین رمان عمرمو نوشتم😂
۵.۴k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.