باید با من حرف می زدی
باید با من حرف می زدی
من محتاج یک جمله بودم
جمله ای از تو
که مرا از آغوش زنجیرهای ننوشتن، برهاند.
باید با من حرف می زدی
تا چیزی می نوشتم
کلید ادامه ی زندگی، در حنجره ی تو بود!
در صدای تو!
تویی که در من، من را گم کرده بودی ..
من محتاج یک جمله بودم
جمله ای از تو
که مرا از آغوش زنجیرهای ننوشتن، برهاند.
باید با من حرف می زدی
تا چیزی می نوشتم
کلید ادامه ی زندگی، در حنجره ی تو بود!
در صدای تو!
تویی که در من، من را گم کرده بودی ..
۲.۸k
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.