ای زندگی بردار دست از امتحانم

‌ ‌ ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه میدانم نه می خواهم بدانم

دل سنگ یا دلتنگ، چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین‌ کمانم

کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست
اکنون که می‌بینند خارم، در امانم

دلبسته‌ی افلاکم و پا بسته‌ی خاک
فواره‌ای بین زمین و آسمانم

آن روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی‌گفتم بمانم یا نمانم ؟

قفل قفس باز و قناری ها هراسان
دل‌ کندن آسان نیست! آیا می توانم ؟!
دیدگاه ها (۷)

خیلی وقت است دستهایم رابا لیوان چاییم گرم میکنم !این اوج تنه...

....

بادلخوری به.خداگفتمدرآرزوهام راقفل ڪردیڪلید.راپیش خودت نگه د...

کنار سفره افطار ما جای تو خالیستو ما در حسرتآن طعم شیرین نگا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط