و به این پنجره خورشید طلوع خواهد کرد

و به این پنجره خورشید طلوع خواهد کرد
بوته ی خاطر آن یار، گلی خواهد داد
یک نفر باز تو را خواهد خواند
و تو خواهی فهمید ، که به آغاز سفر نزدیکی
کوله بارت بردار
دست تنهایی خود را ، تو بگیر
و از آیینه بپرس
برکه ی روشن خورشید کجاست؟
تو به امید و پر از شوق وصال
به بلندای پر از جذبه ی آن قـله ، سفر خواهی کرد
لب آن برکه ی نور مهربانی در راه
کوزه ی روشن نوری در دست
به تو خواهد خندید
و تو احساس عجیبی داری
عاشق هجرت از خود و رسیدن به بـلندای وصــــال
گوش بسپار به آواز خدا
آشنایی که به آرامـش آن برکه ی نور
و رها گشتن از خویش ، تو را می خواند
با سـلامی زیبا
جرعه ای نور ، تو را خواهد داد
و تو سیراب ، از آن خواهی شد
اوج پر جذبه و تنــها و بلند
که دل تنگ تو را می خواهد
دست در دست یقین
تا نوک قله ، تو را می خواند
یک قدم مانده به اوج
از پس قله ی کوه ، پرتو روشن خورشید ، تو را خواهد یافت
و تو شیدا و صبور
غرق در حیرت زیبایی او خواهی شد
و سراسیمه به ره توشه نظر خواهی کرد
کوله بارت خالی ست
همچو دیدار یخی با خورشید
چکه ، چکه ، تو در آن قله فرو خواهی شد
شوق وصلی که از آن پنجره آغاز شده ست
پای آن قله ، فنا خواهد شد )هفت منزل یا هفت وادی ، سفر از خویش تا ملاقات حضرت دوست:
طلب – عشق – معرفت – استغنا – توحید – حیرت – فقر و فنا(
کیوان شاهبداغی
دیدگاه ها (۳)

سلام بر ماه خوبی ها سلام بر رمضان#ماه_رمضان

#مادر_شهید

من امشبدستهارابرده ام بالاسپردم دلبه آن والاوازعمقوجودخودخدا...

همه آمده بودند#شهدای_غواص#پیامی_آورده_اند

بهار و خاکستر

درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط