در خواستی یونگی

در خواستی یونگی
ویو ات
+سلام اسم من پارک ات هستش من تو خونه ی یونگی زندگی میکنم ما دوستیم دوست خیلی صمیمی البته ما باهم نیستیم و من به دلایلی پیشش زندگی میکنم (چونکه پدر و مادرش مرده و یونگی پسر خالشه) خب اون پیشی کوچولویی که دل همه رو با صداش ، بازوهاش ، دستاش همه میبره خب کراشم دوروغ چرا(عه عه شوگولی من) و راستی یونگی پسر خالمه و این دلیل دوستی بین ما بود خب حالا دیگه رفتم و تا خاله رو بیدار کنم
+خاله جونمممم
(علامت خاله @ دوست ات& شوهر خاله#)
@...
+بیدار شو دیگه
@ایی دختره چشم رنگی بیا پایین تخت شکست
+اصلا من قهرم
@ایششش میگیرم میزنمتا
+او اوکی اونقتا مامانم میزد حالا خاله چه جالب
@دستشو به معنی اینکه بزنم تو دهنت اورد بالا به شوخی
+عه(رفت عقب) باشه میرم یونگیو بیدار کنم
@سرتو میکنه حالا میل خودته
+عه جرعت نداره
ویو ات
+رفتم بالا تو اتاقشدرو باز کردم دیدم خوابیده رفتم روی تختش و شروع کردم به بالا پایین پریدن
+هو هو بلند شو بلند شو
-ها چیشده چیشد
+بلند شو جوجه
-یا ات بیا پایین
+چرا
-چونکه قراره بکشمت
+جیغ و دویید
-وایستا عمو کاریت ندارم می خوام بهت شوکولات بدم وایسا تو(راستی یادم رفت شوگا ۲۳ ات ۲۲)
+نهههه عموم کومککککککک
#چیشده دخترم
+شوگا می خواد بکشم
#بیا پشتم
+عه عه (زبون در اورد)
-بیا اینجا
+نهه
∆داشتن دعوا میکردن که زنگ زده شد
-من باز میکنم
∆شوگا رفت درو باز کرد که با بابای ات روبه رو شد اون به مادر ات خیانت کرد که باعث شد مادر ات خودشو بکشه و بمیره و دلیل اینه که ات میمونه پیش خالش اینا
+شوگا چیش.....
/دخترم
+برو(جدی سرشو انداخت پایین)
/دخترم من
+گفتم گورتو گم کنننن نمی خوام ببینمت
/دختره ی پدرسگ تو چطور جرعت میکنی بلهام اینطوری حرف بزنی
+برو یعنی بست نبود مامانو کشتیهااا بست نبود میدونی من چه زجرایی کشیدم بابا من فقط ده سالم بود خب ده سالم بود که مامانم جلوی من خودشو کشت من فقط هیجده سالم بود که بیماری اعصاب گرفتم افسردگی گرفتم قرص خ....(جلوی دهنشو گرفت چونکه هیچ کس نمیدونست)
/چ..چی
+برو بابا برو(رفت و درو بست با بغض)
∆ات دختری نبود که زود گریه کنه ولی داشت راست میگفت ..شوگا هنوز تو شک حرفای ات بود یعنی همه بودن خاله و شوهر خاله + شوگا
ویو شوگا
-یعنی چی دختری که من دوسش دارم قرص میخوره م..من چرا نفهمیدم اوفف ات با گریه رفت بالا من از یازده سالگی گریشو ندیدم رفتم بالا و درو باز کردم که دیدم داره قرص میخوره
-ات(اروم)
+ی..یونگی
-ات قرصو بده من
+چ..چرا
-گرفتش ات چرا بهم نگفتی
+یونگی من من نمی خواستم بدونی
-و مگه من دوستت و پسر عموت نیستم
+چرا
دیدگاه ها (۲)

خب از این ماجرا بیایم و یک سال گذشت ات قرصو ترک کرد حالا شب ...

پارت اخر

خوشحالم که به یه جایی رسیدی میدونی شبایی که میومدی خونه و تو...

به یاد اون روزا دوباره اشکات ریخت به چمدونی که جلوی در بود و...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۵#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط