بگو مثل همیشه وداع


بگو مثلِ همیشه وداع
واژه‌ای بی‌معناست
در الفبایِ میانمان ،
بگو بسانِ گذشته مشتاقی
به دوشادوش پریدن
گرچه آسمان هزار بیراه وُ
یکی راه روشن ... اما پنهان،
باشد که ماه قامت خمیده
سر به زانو سائیده
دانه‌دانه ستاره می‌گرید!
ولی باز‌هم خورشید
دست بر شانه‌یِ مهتاب نهاده
نوید می‌دهد به طلوعِ دوباره ،
همچنان که باد
عطرِ تو بر شیشه کوبیده
پنجره لب به تبسم گشوده،
بگو اینبار نیز می‌گذریم
از نخوتِ شب‌پرگان،
همسانِ اینهمه سال وُ
روزهایِ مانده‌یِ هنوز ،
که من وُ تو بهار بودیم وُ
آغشته به شمیمِ نارنج
در هزار پاییز

#عارف_اخوان


دیدگاه ها (۷)

‌بی تــوبه سـر نمی‌شــود...♥️♥️♥️

مبتلا شده ام به تومثلپاییز به کهربایی#امیرعلی_قربانی‌

‌هزار بار و هر گونه راه بیفتم به هم نمی رسیمهزار بار از هر ج...

‌چه کنم که توان از من می‌گریزدوقتی که نام کوچک او رادر حضور ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط