ترکش توپ خورده به گلویشان خودش و رانندهش

ترکش توپ خورده به گلویشان. خودش و راننده‌ش.
خون ریزیش شدید شده؛ نمیذاره زخمش رو ببندم.
میگه «اول اون!» راننده‌ش رو میگه.
با خودش حرف میزنه! «اون زن و بچه داره. امانته دست من...»
بیهوش میشه...
#شهید_حسین_خرازی #درس_اخلاق

@Afsaran.ir
دیدگاه ها (۱)

💞 #آقاجانکاش مے شدسینہ ام راپر کنم از #عشق توآنقدر لبریزکہ ...

#مهدی_جان❤ ️️دیدار یار غایب، دانی چه ذوق دارد؟ابری که در بیا...

#خاطرات_شهید 🌷 داشتیم براے عملیات آماده مے شدیم #اذان_صبح گف...

هر چقدربگوییم؛ #غواص...بگوییم #اروند...باز هم کم استبرای دان...

عشق غیر منتظره پارت14/5

عشق غیر منتظره پارت18

سایه های سبز

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط