( کامنت می خونه ) 🐿 : چون هوبی دوست پسر من نخواهد بود من

( کامنت می‌خونه ) 🐿 : چون هوبی دوست پسر من نخواهد بود من به رختخواب میرم تا بتونم حداقل تو خوابم با جانگ هوسوک قرار بذارم ، سعی کن جلوی من رو بگیری.
🐿 ‌ : اگر الان بری حتی تو خوابتم اونو نخواهی دید.
🗣 : وقتی داری با یک دوستی وقت میگذرونی و اون دوستت میگه خیلی خسته‌ هست و بنظرش باید بره خونه تو از اون تایپ آدم هایی خستی که نگهشون میداری یا...
🐿 : اوه بهش میگم باید بره.. باید بره.
🗣 : باید بره؟!
هوسوک : من حتی براش تاکسی هم میگیرم! واقعا میگم.
🐿️ : شاید خیلی کلیشه‌ای باشه ولی عشق واقعاً مهمه.
🐿 ‌ : امروز ساعت 7 صبح از خواب بیدار شدم لباس هامو شستم ، دستمال دورگردنم رو شستم و لب هام الان خیلی خشک شده و میخواستم چیزی بپوشم ، اما چیزی نداشتم برای همین مدام به لبام دست زدم.
🗣 : فکر کنم همه چی خوبه خیلی گفتی.
🐿 ‌ : و پاهامم زیاد عرق میکنه.
🗣 ‌ : چیکار کنم بهتره؟!
🐿 ‌ : تو هیونگ؟! تو در حال حاضر خیلی خوب انجامش میدی.
🗣 ‌ : اون خیلی نازه.
🐿 ‌: شوخی نمی کنما!! تو این کار رو خیلی خوب انجام میدی اولش گفتی خیلی مضطربی ولی اصلاً نشون نمیدی.
🗣 ‌ : دستام خیلی عرق کرده.
🐿 : واقعا؟!
🗣 : خیلی ممنونم که اومدی در اولین پخشم از من حمایت کنی..
🐿 : مدتی بود که به این استودیو اومدم و چهره‌های همه رو دیدم ، با هیونگی که دوستش دارم چت کردم و رادیو ضبط کردم جالب بود. احساس می کنید همه چیز تازه شروع شده.
🐿 ‌ : برای مخاطبان برنامه و آرمی هایی که اومدن مدت زیادیه که من در رادیو نبودم و میخوام از شما تشکر کنم که چنین استقبال گرمی از من کردید و تا این ساعت آخر گوش دادید و تماشا کردید. بچه ها شما عشق من هستید ، خوده عشق.. متشکرم.