قصد دارم غزلم را به تو تقدیم کنم

قصد دارم غزلـــم را به تو تقدیــــــــم کنم
شاه بیــت غـزلـم را ، ز ، تو ترسیـــم کنم

قصد دارم بنویســم ز محبـــت ، از عشــق
ولی از قبــــل ، دلت را تهـــی از بیـــم کنم

قصــــد دارم غزلـم را بِسُـــرایــــم با عشق
مزد آن قلب تو را یک شبـــه تسلیــــم کنم

خواهشم برتو همین است بخوانی باعشق
تا دو چشمان پُر از اشک تو از سیــــم کنم

غزلم پُر شده از محنت و از درد و غمــــت
خواستم با نگـه مست تو چون ، نیــم کنم

غزلم گشت تمــــام و نفســـم بنــــد آمــــد
قصد دارم غم خود با تو چو تقسیم کنــم

گر چه سخت است برایم که ببینم اشکت
قصد دارم غزلـــم را به تو تقدیــــــم کنم..


‎‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌؟؟؟🍁
دیدگاه ها (۳)

زمان چیز عجیبست...میدود...جلو میرود..ودوست داشتنی ترین آدم ه...

فقط تو میتونی ارومم کنیفقط تو میتونی خندرو رو لبم بیاری فقط ...

جاے خالی ات را در نقطه چین اشک هایمدرد مے ڪشم و هنوز نمے توا...

هر زن یک راز است.هر تلاشی برای گشودناین راز بیهوده است.فرامو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط