باورم کن... ( پارت ۱۱ )

یوری: من فقط خالصانه دوسش داشتم همین
بلغش میکنم اشکاشو پاک میکنم
هانا: چندین بار بهت گفتم، قلب همه مث تو پاک و صاف نیس، جامعه گرگ داره دوتاش این داداش الدنگت با اون دوست الدنگ ترش
یونگی: من چیکار کنم اون تو زرد از آب در اومد
هانا: یک بی غیرتیه توی گاو ، دو خودتم منو دزدیدی مثلا
یونگی: روت دست بلند کردم؟ قلبتو شکوندم؟ سرت داد زدم؟ فقط عاشقتم چرا نمیفهمی
هانا: اون الاغم مثلا عاشق یوری بود جون خودش، یکم دیگه بمونم توهم میزنی نگران نباش عین همید
یونگی: من مثل اون حرو*مزاده نیستم بهت ثابت میکنم
هانا: آره * چشغره*
یونگی: یوری وسایلتو جمع کن فردا میری آمریکا تا آب ها از آسیاب بیوفته
یوری: چی نه نمیخوام برم
یونگی: مجبوری
یوری گریه میکنه
یوری: چرا باهام اینکارو کرد
هانا: برا اینکه گاوه ، یوری ارزششو نداره چرا داری براش گریه میکنی؟
یوری: چون دوسش دارم نمیتونم فراموشش کنم
هانا: میدونم درکت میکنم....چیز..... نمیکنم ولی نمیخوام اشکتو ببینم ، چرا هنوز عاشقشی؟
یوری: نمیدونم... نمیدونم چرا ولی عاشقشم خیلی زیاد
هانا: *سکوت*
اینقدر گریه میکنه تو بغلم خوابش میبره موهاشو ناز میکنم
هانا: خب برو مزاحم نشو بذار بخوابیم
یونگی: گشنت نیست؟ بگم برات غذایی چیزی بیارن...
هانا: نع
یونگی: باشه لیدیم
هانا: خفه شوووو * حرصی:
دراز میکشه رو کاناپه
یونگی: اخ چقدر خوابم میاد
هانا: گمشو بیرون بخواب خب، برو اتاق یوری اصن
یونگی: همینجا راحتم
هانا: من ناراحتم
یونگی: نظرت چیه یوری بره اتاق خودش من جاش بخوابم
هانا: تو خیلی گوه میخوری
یونگی: عصبی شدنی خواستنی تر میشی، عاشق همین طرز حرف زدنتم دیگه
هانا: میزنم دهنتاااااا * حرصصصصص*
یونگی: باشه باشه بسه دیگه من رفتم اتاق خودم *خنده*
گونمو میبوسه و تو گوشم میگه
یونگی: شب خوش زندگیم
یه جوریم میشه، قلبم یکم تند میزنه به روی خودم نمیارم
هانا: ایششششش، گمشو

حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#جیمین
#یونگی
#فیک_جیمین
#فیک_شوگا
#فیک_یونمین
#bts
#BTS
#Jimin
#SG
#JM
#Suga