وقتی شب دیر میای خونهبه عنوان خواهر کوچیکه

وقتی شب دیر میای خونه(به عنوان خواهر کوچیکه )
ات+ لینوـ
پارت دو

رفتیم فیلم دیدیم کلی خوراکی خوردیم
ساعت ۵ بود رفنم خونه دم در که بودم یادم افتاد داداشم خونس
وایییییی نه حالا چطوری برم تو برغا خواموشه پس خوابه .
خیلی خیلی اشتباه فکر میکردم بیداره
رفتم تو خیلی آروم آروم داشتم میرفتم توی اتاقم که یهو. لینو جلوم ظاهر شد
-سلام
+جیغغغغغغغ (ترسید )
-این وقت شب کجا بودی شما
+یه لبخند ملیحی زدم گفتم به شما چه😊
-من باید بدونم
+نخیرم نباید بدونی
+حالا از سر راهم برو کنار
-باشه هر جور راحتی 😊
داشتم میرفتم که یهو گفت
-من به مامان میگم
داشت زنگ میزد که دوییدم سمتش
+ای گو تو‌ کی آنقدر بزرگ شدی ها چرا آنقدر قدت بلنده
+گوشی رو بده اهههه
-نمیدم
+اهههه به مامان نگو هر کاری بگی انجام میدم
-هر کاری
+آره
مامان:الو لینو چیزی شده ؟
-نه مامان دستم خورد میخواستم بدونم نودل داریم 😂
مامان:آره داریم توی کابینت
-مرسیییی خدافظ
+آفرین که نگفتی
-ولی باید سر قولت بمونی ها
+باشه
-حالا چی میخوای
-منو به دوستات معرفی کن
+برو بابا ، اونا نمیدونم من داداش دارم
-خبب پس غذا مهمونم کن باشه فردا شام مهمون من
-آفرین اجی کوچیکه من
+ ایششششش راحت شدی
-اره
+فردا این نره خر رو بردم شام مهمون کردم کثافت۴۰۰۰۰ وون فقط کوفت کرد . پولم تموم شد 🥲⁦^⁠_⁠^⁩

هفته بعد مامان بابا اومدن
مامان بابا:لینو مرسی اومدی موندی
-خواهش میکنم
مامان:خواهرت که ماری نکرد +روبه لینو اهم
-نه خیلی هم بچه خوبی بود 😂
موقع رفتن شد این یه هفته خیلی خیلی کرم ریخت یعنی رفت روی مخمم دیونه داشتم میشدم وقتی رفت در گوشم یچی گفت:
-من هنوز ازت اتو دارم ممکنه بود بدم
+هیییی دیونه بس کن با پا زدمش و گورشو گم کرد
#لینو
#هیونجین
#فیلیکس
#سونگمین
#چانگبین
#بنگ.چان
#هان
#ای.ان
#جیسونگ
#جونگمین
#چان
#استی
#استری.کیدز
#استری
#کیدز
#لی.نو
#لی.مین.هو
#سناریو
#فیک
#سناریو.فیک
دیدگاه ها (۷)

سناریو جدیدددد داریم ،توش قراره عکس خودم و دوستم باشه و سنا...

وقتی شب دیر میای خونه(به عنوان خواهر کوچیکه )ات لینوـپارت ...

#کابوس‌دربیداری فشارش داد که یهو اتفاق عجیبی افتاد......+هان...

دیدار اول ..

اس 1 و 2 و 3آپدیت اینستاگرام فلیکسبزن بریم راه‌اندازیش کنیم!...

#مافیای_من#P16هان:دلت میخواد بزنمت؟؟لینو:«خنده»«گوشی لینو زن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط