من درپیله تنهای خود تنیده بودم تو آمدی،جانم شدی،رفتی.....
من درپیله تنهای خود تنیده بودم تو آمدی،جانم شدی،رفتی.....رفتی ومرا تنهاتر درخویش فرو فکندی ...به کدامین گناه ،به جرم کدام گناه نکرده این چنین تنهایم گذاشتی مگرادم از زندگی چه میخواد جز یه دوستت دارم جز من کنارت هستم وآن را هم از من دریغ کردی....
۳.۴k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.