گرگ وحشی

گـرگ‌ وحشــی🐺⛓️
𝑷_2
✧𝐵𝐿
چند قدم رفتم عقب و سرمو انداختم پایین
ب..ببخشید،حواسم نبود..
_مشکلی نداره
با صدای بَمش سرمو آوردم بالا.
این لباسا،این بو،موهاش،چهره‌ش،این مرد همه چی کامله..
یه ماشین سیاه رنگ مدل بالا روبه رومون ایستاد،مرد سیاه پوش سوارش شد و ماشین رفت.
هنوز تو شُک بودم،انگار یه رویا دیدم.
تا رسیدم خونه خیسِ خیس شدم.
خونم خیلی کوچیکه و شبا خیلی سردم می‌شه،الانم که بارون میاد دیگه بدتر.
از سقف داشت آب چکه میداد.
یه سطل گذاشتم زیرش و روی تخت نشستم و پتومو انداختم روم.
(نویسنده ویو)
بوی سیگارش ماشین رو پر کرده بود.
داشت به چند لحظه پیش فکر میکرد.
با خودش می‌گفت:چقدر رقت انگیز،لباساش کهنه و قدیمی بودن و زیر اون بارون مثل یه بچه گربه خیس شده بود،از بوی شیرین توت‌فرنگیش حالم به هم خورد
راننده وارد یه عمارت با شکوه شد و توی حیاط عمارت ایستاد.
پیاده شد و درو برای شوگا باز کرد
_بفرمایید
شوگا سیگارشو انداخت زمین و زیر پاش لهش کرد.
و بعد به طرف عمارت رفت.
صدای قدم های محکمش توی عمارت پیچید.
جونگ کوک توی اتاق شوگا کلافه روی کاناپه لم داده بود و کتاب میخوند.
تا در باز شد از چاش پرید.
_هیوونگ بلاخره اومدی؟
شوگا نیشخندی زد و کراواتشو شل کرد.
_دلت برام تنگ شده بود؟
بلند شد و نفس عمیق کشید.
_فقط حوصله ام اینجا سر رفته،نمیزارن برم بیرون
شوگا دستی توی موهاش کشید و پشت میزش نشست.
_پدرت تورو سپرده به من،با اون کاری که ایندفعه کردی بعید می‌دونم حالا حالا ها بتونی بری بیرون
جونگ کوک قیافشو مظلوم کرد و به طرف شوگا رفت.
_هیونگگ،مگه من چیکار کردم؟،فقط یه خورده الکل خوردم و مست کردم
شوگا فقط نگاهی پر معنا به جونگ کوک انداخت و چیزی نگفت.
جونگ کوک نا امید روی کاناپه نشست و دوباره مشغول کتاب خوندن شد.
شوگا عضو یکی از پَک مافیا های قدرتمند کره بود،رعیس مافیا یعنی پدر جونگ کوک خیلی به شوگا اعتماد داشت،شوگا مثل دست راستش بود.
جونگ کوک امگا بود و تازه نوزده ساله شده بود،پدرش خیلی روش حساس بود برای همین به دست شوگا سپرده بودش.
(جیمین ویو)
بلاخره صبح شد.
دیشب اصلا نتونستم بخوابم.
امروز باید دنبال یه کار بگردم،اگه پول اجاره خونه رو ندم حتما تا آخر ماه صاحب خونه بیرونم می‌کنه.
گوشیمو از روی میز کنار تخت برداشتم.
داشتم دنبال آگهی استخدام می‌گشتم که چشمم خورد به یه آگهی.
«نیازمند به نظافتچی برای شرکت با حقوق ماهانه ۲.۰۲ میلیون وون»
این حقوق برای یه نظافتچی خیلی بالاست.
آدرس شرکت رو نگاه کردم،نسبتا نزدیک بود.
باید سریع برای استخدام برم تا کس دیگه ای رو استخدام نکردن.
ادامه دارد.
🌚چطور بود؟،امیدوارم لایکا و کامنت ها به اندازه ای باشه که بتونم پارت بعدی رو بزارم.
دیدگاه ها (۱)

گـرگ‌ وحشــی🐺⛓️𝑷_1✧𝐵𝐿چند روزی میشد که آسمون سئول ابری بود،ام...

گـرگ‌ وحشــی🐺⛓️✧𝐵𝐿شخصیت ها:پارک جیمینمین شوگاجئون جونگ کوک ک...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟔𝟖در جعبه رو بستم و از اتاق کارم خارج شدم فک کن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط