میدانی عزیز جان گاهی وقت ها برای دوست داشتن خیلی دیر میشود آنقدر ...

🍂
میدانی عزیز جان؟؟؟ گاهی وقت ها برای دوست داشتن خیلی دیر میشود آنقدر دیر که آدم نمیداند چه کند با قلبش وچه گوید به عقلش. درست مثل نوشیدن چای درایوانی پراز شمعدانی ... تو انقدر محو تماشای شمعدانی ها میشوی انقدر مست عطرشان میشوی که ای وای چایت سردشده و تو حواست نبوده.. حال چه بایدکنی؟؟ تا به خودت بیایی چای خوش رنگت با آن بوی مطبوع هلش را از دست داده ای وچاره ای نداری جز آنکه چای را عوض کنی .. اما حیییف.... استکانی که باشوق پر شده بود برای حال دلت دیگر فقط برای رفع سردرد خفیفت ب کار می آید...
دوست داشتن آدم ها چنین است گاهی دست از دوست داشتن کسی برمیداریم که حکم همان چایی هل بود در زندگیمان به امید در ایوان نوشیدنش تا قبل از زمانی که شمعدانی ها مزه ی خوشش را ندزدیده بودند....
آری بجنبیم برای نگه داشتن آدم های دوستداشتنی زندگیمان.....
دیدگاه ها (۳)

‌‌✗ﻣﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺷﺎﺩﮐﺎﻣﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣ...

بسيار سال ها گذشتتا بفهممآن که در خيابان مي گريداز آن که در ...

💭فریادها خفه شده‌اند ...در قلبی که تپشش نوسان دارد!در چشمانی...

دو چیز هیچ وقت از یاد آدما نمیره:دوستای خوب و روزهای خوبیه چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط