می گفت پیدا کردن نیمه گمشده مثل بازی با خمیر می مونه

می گفت پیدا کردن نیمه گمشده مثل بازی با خمیر می مونه!
وقتی می گردی دنبال نیمه گمشدت، منتظری کسی پیدا شه که همانطوری که تو هستی، زندگی کنه، آهنگ گوش بده، فکر کنه، حرف بزنه، درست مثل یه نیم کُره فلزی که واسه کامل شدن دنبال یه نیم کُره دیگه می گرده.
بعد یه آدم خمیری پیدا میشه که می تونه تغیر شکل بده، مثل تو زندگی کنه، آهنگ گوش بده، فکر کنه، با خودت میگی این همونه که دنبالش بودم، اما خب اون خمیریه، موندنی نیست، تو سختی ها کم میاره، با اولین ضربه شکلش عوض میشه، وا میره، از دست میره، چند وقت بعد می بینی نیمه گمشده کسی شده که هیچ شباهتی به تو نداره!
می گفت حاضرم نیمه گمشدم یه مثلث متساوی الاضلاع باشه، اما بمونه!


قهوه سرد آقای نویسنده |
دیدگاه ها (۲)

اگر تو، روی نیمکتیاین سوی دنیاتنها نشسته ایو همه آن چه نداری...

شبیهِ حل شدن قند عشق در دل من،رسیدی و شدی اکنون تمااام مشکل ...

موی‌مشکی، عشق‌خوبم، زندگیزیباست ‌نه؟اینکه ‌من ‌روزی ‌تورا دی...

در آسمان خبری از ستاره‌ی من نیستکه هرچه بخت بلند است، عمر کو...

ری اکشن پسرای HP چه جوری خواستگاری می کنند(درخواستی)

پارت 2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط