واسه فردا یک تحقیقی داریم که من سر ریختنش تو فلش کونی بر

واسه فردا یَک تحقیقی داریم که من سر ریختنش تو فلش کونی برام نموند😔💔
آقا ۲تا از همگروهیامون‌ (کلا چهار نفریم) رفته بودن اردوی راهیان نور..منم سر گروه شده بودم قرار بود تحقیقمو‌ بخونم..(که به نتونستم) سر همینم معلممون‌ بهمون یه هفته وقت داد که فردا وقت ارائه میشه تا بریم توی برگه A4 تایپش کنیم..منه بدبختم که گشادم تشریف دارم تصمیم گرفتم آخر هفته انجام بدم که حدس بزنید چی شد...مهمون اومد چه مهمونی🤡💔
پنجشنبه که پسر داییعلی‌م اومد و هی سرم کرم می‌ریخت می‌گفت چقدر دستت کنده و من سریع‌ترم و فلان بی سار..شبش دختر دایی کوچولوم اومد💔
اونا هم هی سر صدا می‌کردن و هی سر میت من دعوا می‌کردن...
یعنی دهن منو گاییدن اینقدر سر صدا کرد-
جمعه هم یه تا ظهر اینجا بودن بعد نهار رفتن...منم که باید از دست کرم ریزیای اون مرتیکه یکم استراحت کنمو‌...آره دیگه نصفشم‌ موند برای امروز که قبل از کلاس تکواندو نوشتمش-
بعدشم زور زدم تا وارد فلشش کنم چرا؟
چون اون عن خانمی که قرار بود مسئولیت پرینت گرفتنو بپذیر اون زنیکه بود که آخر سرم کاری کرد امیدمو‌ نسبت بهش از دست بدم🥰💔
یکی از اعضا‌مون هم که اصلا هویج بود هیچ کاری نکرد-
الانم مادر رفت کپی کرد و تلق و شیرازه گرفت✔️
قرارم هست فردا به اون زنیکه‌ای که منو سر گروه کرد فقط یه تحقیق که اونم از چت جی پی تی بود بگم که نصف پولو بده چرا که هیچ گوهی نخورد😔
عاره دیگه فردا هم خورم ارائه می‌دم که نیان زر بزنن که "منم ارائه دادم😏"
چقدر زر زد-*