خجالت میکشم آقا بگویم یارتان هستم

خجالت میکشم آقا بگویم یارتان هستم

که میدانی و میدانم فقط سربارتان هستم

و با این بـی وفایـی ها و این توبه شکستن ها

حلالم کن که عمری موجب آزارتان هستم

 هزاران جمعه رفت و بودم و اما نبودی تو

خودم میدانم آقا "من" گره در کارتان هستم

نشانت در دلم بود و منِ بیچاره همواره

میان شهر ، آواره پــی آثارتان هستم..

اَلـلهُم عَجِل لِـــوَلیِکَ الفـَـــــــرَج
دیدگاه ها (۲)

خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یاراچون شب سیه مگردان روز سپید ...

عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است...دادن سر نه عجب، داشتن ...

جانم فدای نام تو یا صاحب الزمانقربان آن مقام تو یا صاحب الزم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط