یارو داشت واسه دوستش خاطره تعریف میکرد

یارو داشت واسه دوستش خاطره تعریف میکرد:


رفته بودم جنگل یه خرس افتاده بود دنبالم هی من میدویدم هی اون لیز میخورد.




دوستش میگه: از ترس نریدی به خودت؟

میگه: پس فکر کردی خرسه واسه چی لیز میخورد؟!😐 😂
.
دیدگاه ها (۱)

روزی شیخی به یک گدا رسید👳 ‍♂️👈 👴 اما گدا به شیخ نرسید.بنابرا...

من زودتر رفع زحمت کنم آخه #داره_میریزه 😂 

زنه هرشب که ازخواب پامیشده میدیده صورتش خیسه ... باخودش فک م...

پیدا شدن مجسمه فرعون در جهرم

فراتر از مدرسه

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط