داشتم از علاقه ام می گفتم

داشتم از علاقه ام می گفتم

حرفم را قطع کرد

گفت من یکی را دوست دارم

که مرا دوست ندارد

گفتم من هم ...

گفت تا ابد دوستش خواهم داشت

با ترس دستش را گرفتم

گفتم من هم ...

دستم را رها کرد

کنارم بود اما سهم من نه

یادم رفته بود که زندگی همین است

من با عشق کسی دیگر

و عشق من با دیگری

این تنها وجه اشتراکمان بود ...


#پیمان_شمس
دیدگاه ها (۱۶)

می بخشم ...کسانی را که هر چه خواستند ، با " من " با " دلم " ...

بعد چهارده سال سیگارش را ترک کرده بود ، بهش گفتم چه حسی داری...

چہ راه ها دوشادوش آنڪس رفتمڪہ اصلا دوستش نداشتمو چہ بارها دل...

گاهی مرا بہ یاد آورآن زمانیڪہچشمانت خواب را نوازش می ڪندو آغ...

بهم گفت, عشق ' مثل بازی می مونه. تو هر بازی یکی می بره یکی م...

ادامه پارت ۷

در ادامه....P.3تنشی در هوا سنگینی می‌کرد که نفس کشیدن را سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط