انگار قبلش غذا خورده ولی این منو نترسوند +نمیدونم ولی یه
انگار قبلش غذا خورده ولی این منو نترسوند +نمیدونم ولی یه حسی بهم میگفت بهش صدمه نزنم ولی بوی خونش بد جور دیوونم میکرد._ میگم گرسنت نیست؟+چرا خیلی گرسنمه😈_خب بیا خون منو بخور😏+جدی میزاری؟_اره. سرشو برد طرف گردنم یکم سوخت ولی برام عادی شد فکر کنم زیاد خورد چون بیهوش شدم.+خیلی خوشمزه بود😈بلندش کردم و بردمش تو اتاقم تا بهوش بیاد وای پدر اون ولم نمیکنه اها راستی بگم من اینحا 17سالمه بچها سن آیزی عوض شد شد 16._از خواب بیدار شدم فکر کردم خواب دیدم ولی همش واقعی بود پسره جلو چشمم نشسته بود.+حالت خوبه؟_ خوبم ممنون ببخشید شما یه پسره دیگه ای اینجا ندیدید؟+ همون ته _بله+نه ندیدم _ببخشید الان من کجام ساعت چند؟+تو فقط 10 دقیقست خوابی _اها ممنون من باید برم+باشه فقط اسمت چی؟ جانگ آیزی +منم جئون جونگ کوک هستم از اشناییت خوشحالم _منم همینطور+میگم میشه با هم دوست باشیم
۶.۹k
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.