از در بالا رفتم

از در بالا رفتم
پله‌ها را باز کردم
لباسِ خوابم را خواندم
و دکمه‌هایِ دعایم را بستم
ملافه را خاموش کردم
و چراغِ خوابم را روی سرم کشیدم
آخ!...از دیشب که مرا بوسید
همه‌چیز را
قاطی کرده‌ام
دیدگاه ها (۲)

من به صندلی بغل راننده نمی‌گم صندلی شاگرد اون صندلی عشقه... ...

عطر نارنج؛بوی شکوفه ...برای دوست داشتنت،بهار را، در فنجان شع...

part:1 mirror of moira

پارت چهلاونیکس:خوبی فداتشم؟اوهوماونیکس:چیزی میخوای برات بیار...

MON.LADY

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط