یادم میاد آجرهای قرمز حیاط رو خیس می کردم و

یادم میاد آجرهای قرمز حیاط رو خیس می کردم و
ساعتها به دیوار آجری خیس تکیه می دادم .
فقط به خاطر اینکه بوی خوبی داشت .
ایستادگی عجیبی داشتم
پای چیزهایی که دوست داشتم ...
دیدگاه ها (۴)

یک نگاه تو رو به یه دنیا نمیدم 🍃🍃

نوشته بود : کسی را دوست داری که برایش بجنگی ؟نوشتم : از جنگه...

درست میشه دایی 😍غصه نخور ...همین قدر زندگی رو راحت بگیر ...😁...

😂

عشق ؟! نه من از عشق متنفر شدم عشق من رو نابود کرد من خاکستر ...

با این وضع آرتم از خودم ناامید شدم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط