صبحی که با تپش عشقمان آغاز میشود

صبحی که با تپش عشقمان آغاز میشود
آسمان،زمین را چشمک میزند
ابر ، لبهای باران را میبوسد
و شبنم
روی لطیف ترین گل جنگل
به خواب میرود
نمیشود حال خوب شهر را کتمان کرد
وقتی
تو هستی
من هستم
و حرف هایت قلبم را در آغوش میکشد
و حرف هایم چشمانت را نوازش میدهد
عزیزم
من به صبحی که با تو آغاز میشود
ایمان دارم
دیدگاه ها (۵)

خدایالطفی در حقمان کنو داده هایت را پس نگیرپدرانمان،مادرانما...

بهار ترین پاییز عمره من پاییز امسال بود وقتی با تو ... با خی...

سلام که تکرار شود ،"آرامش" قطره قطرۀ کدورت‌های جان را شستشو ...

#یلدا‍ ‍ نه هندوانه نه آجیل وبستنی نه دیوان زرکوب حافظ خودت...

"𝙼𝚈 𝙴𝚇 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟸"النا ــــ بابا شما چرا حالیتون نیست ا.ت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط