این پست تا روز پدر میمونه

این پست تا روز پدر میمونه:

ما بابا نداریم ، راستش داریم اما اندازه ی یک سنگ مستطیلی است وسط یک آرامستان که بالاش نوشته شادروان و پایینترش با خطی خوش ، پدری مهربان و همسری فداکار ، عکسش را هم تراشیده اند با ان گونه ها ی توو رفته و موهایی که سفید شده بود !


ما بابا نداریم ، نه که از اولش نداشتیم ، نه که به خوابمان نمی آید ،مدتها پیش خدا اون بردپیش خودش که امتحانمان کند ، که اشک مان را ببیند و ترس و بی پناهی مارا ، که دنیا زمستان شود و تا جان دارد باران شور ببارد بروی لبهایمان.


ما بابا نداریم اما راستش را بخواهید عکس باباهای شمارا یواشکی نگاه میکنیم ، یواشکی دوستش داریم، دست خودمان که نیست یکدفعه ای هق میزنیم زیر گریه!


ما بابا نداریم و امسال ، روز پدر که میشود نمی دانیم باید به کجا پناه ببریم ، سرمان را توی کدام سوراخ فرو کنیم که معلوم نشود غصه داریم ، حسودیم ، که یواشکی بابای شمارا دوست داریم .


راستی رفیق جان مهربان من آنوقت که صورت بابایت را میبوسی ، آن وقت که ریش های تیغ تیغی اش میرود توی لبهایت ، آن وقتی که جوری فشارت میدهد که نفست تنگ میشود ، لطفا ، لطفا ، لطفا ، یک لحظه بیشتر توی آغوشش بمان ، یک لحظه بیشتر جای همه ما ، همه ما بچه هایی که بابا نداریم ..:(
دیدگاه ها (۴)

▪صل الله علی قلب زینب الصبور▪

دختراست دیگربابایش نباشدزمین میخورد.

اگرامام زمانتودوس داری الان دست بکارشووثابت کن

سلام سیب زمینی

فریدون یه انگشت نداشت، مادر زادی;انگشت اشاره‌ی دست چپ نداشت!...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط