هرجا میرفت تنهایی میفتاد دنبالش..
هرجا میرفت تنهایی میفتاد دنبالش..
توی خونه،بیرون..همه جا!
هرجا رو نگاه میکرد تنهایی بازم بود..هرجا میرفت..
با عصبانیت داد زد:
_چرا همه جا دنبالم میای؟!
+چون منم جایی ندارم...
صداشو بلند تر کرد و گفت:
_ این همه آدم چرا من؟
+ هیچکس به اندازه تو شبیه من نبود..
صداشو آورد پایین تر و با لحن آرومی گفت:
_ تا کی با منی؟
+تا همیشه...
_دروغ که نمیگی؟
+ نه....میشه بغلت کنم؟
_اره..
_تنهایی تو تنها چیزی هستی که داغون ولی آرومم میکنی..
*نوشته خودم*
(ر.کاف)
توی خونه،بیرون..همه جا!
هرجا رو نگاه میکرد تنهایی بازم بود..هرجا میرفت..
با عصبانیت داد زد:
_چرا همه جا دنبالم میای؟!
+چون منم جایی ندارم...
صداشو بلند تر کرد و گفت:
_ این همه آدم چرا من؟
+ هیچکس به اندازه تو شبیه من نبود..
صداشو آورد پایین تر و با لحن آرومی گفت:
_ تا کی با منی؟
+تا همیشه...
_دروغ که نمیگی؟
+ نه....میشه بغلت کنم؟
_اره..
_تنهایی تو تنها چیزی هستی که داغون ولی آرومم میکنی..
*نوشته خودم*
(ر.کاف)
۱۵.۱k
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.