زنگ چهاردهم📣
زنگ چهاردهم📣
چگونگی ولادت💝
در روایات فراوان، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که
مردی از خاندان او به نام مهدی قیام خواهد کرد و بنیان ستم را واژگون خواهد ساخت.
فرمانروایان ستمگر عباسی با اطلاّع از این روایات در پی آن بودند که در همان ابتدای ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، او را به قتل رسانند.😠 😠 😡
بنابراین از زمان امام جواد علیه السلام، زندگی امامان معصوم علیه السلام با محدودیتهای بیشتری همراه گشت و در زمان امام حسن عسکری علیه السلام به اوج خود رسید به گونهای که کمترین رفت و آمد به خانه آن بزرگوار از نظر دستگاه حکومت، مخفی نبود😔
پیداست در چنین شرایطی باید تولّد آخرین حجّت حق و موعود الهی در پنهانی و به دور از چشم دیگران میبود🌠
به همین دلیل حتی نزدیکان امام یازدهم از جریان ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بیاطلاّع بودند 🙁
و تا چند ساعت پیش از تولّد نیز، نشانههای بارداری در نرجس خاتون مادر بزرگوار امام دوازدهم، دیده نشد.😳 😍
حکیمه خاتون، دختر گرامی امام جواد علیه السلام، جریان ولادت را چنین حکایت کرده است:🎺 🎺 🎺
امام حسن عسکری علیه السلام به دنبال من فرستاد و فرمود:
ای عمّه! امشب افطار نزد ما باش! چرا که شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب (آخرین) حجّت خود بر روی زمین را آشکار خواهد کرد.📩 🎀
پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس!
گفتم: فدای شما شوم! نشانه بارداری در او پیدا نیست!
فرمود: سخن همان است که گفتم!💌
پس (بر نرجس) وارد شدم و سلام کردم و نشستم.
او پیش آمد تا کفش هایم را بیرون آورد و به من گفت: بانوی من حال شما چطور است؟
گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی! سخن مرا نپذیرفت و گفت:
عمّه جان چه میفرمایید! 😅 😊
گفتم: دخترم، امشب خداوند متعال به تو پسری عطا میفرماید که سرور دنیا و آخرت خواهد بود😍 😍 پس خجالت کشید و حیا کرد.
حکیمه گوید:
پس از نماز عشاء، افطار کردم و در بستر خود آرمیدم و هنگام نیمه شب برای انجامِ نماز (شب) برخاستم و آن را به جای آوردم در حالی که نرجس (به آرامی) خوابیده بود بدون آنکه اتفاقی برایش روی دهد.😴 😴 😴
پس از انجام تعقیبات (نماز) خوابیدم.
سپس هراسان بیدار شدم و حال آن که او همچنان در خواب بود.
لحظاتی بعد برخاست و نماز (شب) گزارد و خوابید.
حکیمه ادامه میدهد:
بیرون آمدم و در جستجوی فجر (سپیده )به آسمان نگریستم.
پس فجر اوّل[7] را مشاهده کردم و نرجس همچنان در خواب بود.
پس به شک افتادم!🙁 🙁 🙁 ❌ ❌
ناگاه امام حسن عسکری علیه السلام از جایگاه خود ندا برآورد:
ای عمّه شتاب مکن! امر ( ولادت) نزدیک است.💐 💐 💐
نشستم و به قرائت سورههای سجده و یس مشغول شدم که نرجس با اضطراب بیدار شد😰
به سرعت نزد او رفتم و گفتم:
اسم الله علیک[8]( نام خدا بر تو باد ) آیا چیزی احساس میکنی؟
گفت: آریای عمّه!
گفتم: بر خود مسلّط باش و دلت را استوار دار که این همان است که با تو گفتم.👌 🏻
در این هنگام...
پی نوشت:
[7]. مقصود سفیدی است که اندکی پیش از اذان صبح در افق دیده می شود.
[8]. این جمله کنایه از این است که بلا از تو دور باد.
ادامه دارد...⏳
🖊 📗 منبع:
نگین آفرینش
(درسنامه مقدماتی معارف مهدویت)
لطفا باتامل مطالعه بفرمایید
و انتشار دهید📀
چگونگی ولادت💝
در روایات فراوان، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که
مردی از خاندان او به نام مهدی قیام خواهد کرد و بنیان ستم را واژگون خواهد ساخت.
فرمانروایان ستمگر عباسی با اطلاّع از این روایات در پی آن بودند که در همان ابتدای ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، او را به قتل رسانند.😠 😠 😡
بنابراین از زمان امام جواد علیه السلام، زندگی امامان معصوم علیه السلام با محدودیتهای بیشتری همراه گشت و در زمان امام حسن عسکری علیه السلام به اوج خود رسید به گونهای که کمترین رفت و آمد به خانه آن بزرگوار از نظر دستگاه حکومت، مخفی نبود😔
پیداست در چنین شرایطی باید تولّد آخرین حجّت حق و موعود الهی در پنهانی و به دور از چشم دیگران میبود🌠
به همین دلیل حتی نزدیکان امام یازدهم از جریان ولادت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بیاطلاّع بودند 🙁
و تا چند ساعت پیش از تولّد نیز، نشانههای بارداری در نرجس خاتون مادر بزرگوار امام دوازدهم، دیده نشد.😳 😍
حکیمه خاتون، دختر گرامی امام جواد علیه السلام، جریان ولادت را چنین حکایت کرده است:🎺 🎺 🎺
امام حسن عسکری علیه السلام به دنبال من فرستاد و فرمود:
ای عمّه! امشب افطار نزد ما باش! چرا که شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب (آخرین) حجّت خود بر روی زمین را آشکار خواهد کرد.📩 🎀
پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس!
گفتم: فدای شما شوم! نشانه بارداری در او پیدا نیست!
فرمود: سخن همان است که گفتم!💌
پس (بر نرجس) وارد شدم و سلام کردم و نشستم.
او پیش آمد تا کفش هایم را بیرون آورد و به من گفت: بانوی من حال شما چطور است؟
گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی! سخن مرا نپذیرفت و گفت:
عمّه جان چه میفرمایید! 😅 😊
گفتم: دخترم، امشب خداوند متعال به تو پسری عطا میفرماید که سرور دنیا و آخرت خواهد بود😍 😍 پس خجالت کشید و حیا کرد.
حکیمه گوید:
پس از نماز عشاء، افطار کردم و در بستر خود آرمیدم و هنگام نیمه شب برای انجامِ نماز (شب) برخاستم و آن را به جای آوردم در حالی که نرجس (به آرامی) خوابیده بود بدون آنکه اتفاقی برایش روی دهد.😴 😴 😴
پس از انجام تعقیبات (نماز) خوابیدم.
سپس هراسان بیدار شدم و حال آن که او همچنان در خواب بود.
لحظاتی بعد برخاست و نماز (شب) گزارد و خوابید.
حکیمه ادامه میدهد:
بیرون آمدم و در جستجوی فجر (سپیده )به آسمان نگریستم.
پس فجر اوّل[7] را مشاهده کردم و نرجس همچنان در خواب بود.
پس به شک افتادم!🙁 🙁 🙁 ❌ ❌
ناگاه امام حسن عسکری علیه السلام از جایگاه خود ندا برآورد:
ای عمّه شتاب مکن! امر ( ولادت) نزدیک است.💐 💐 💐
نشستم و به قرائت سورههای سجده و یس مشغول شدم که نرجس با اضطراب بیدار شد😰
به سرعت نزد او رفتم و گفتم:
اسم الله علیک[8]( نام خدا بر تو باد ) آیا چیزی احساس میکنی؟
گفت: آریای عمّه!
گفتم: بر خود مسلّط باش و دلت را استوار دار که این همان است که با تو گفتم.👌 🏻
در این هنگام...
پی نوشت:
[7]. مقصود سفیدی است که اندکی پیش از اذان صبح در افق دیده می شود.
[8]. این جمله کنایه از این است که بلا از تو دور باد.
ادامه دارد...⏳
🖊 📗 منبع:
نگین آفرینش
(درسنامه مقدماتی معارف مهدویت)
لطفا باتامل مطالعه بفرمایید
و انتشار دهید📀
۲.۳k
۲۷ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.