قهوه ی تلخ

"قهوه ی تلخ"
P2


پسر با نگاهی پر از عشق روبه دختر کرد و گفت بشین
دختر هم با کمی تردید نشست

پسر به دختر گفت:از همون لحظه ای که دیدیمت
ع.عاشق شدم
میتونیم باهم قرار بزاریم؟
دختر خیلی خجالت میکشید که بگه اره
چون دختر هم از پسر خوشش اومده بود

دختر روبه پسر گفت:ببخشید مستر اسمتون؟
پسر با لبخندی تا گوش گفت:م.من جئون جونگ کوک هستم میتونید منو کوک هم صدا کنید
دختر قرار رو قبول کرد و رفت
وقته داشت میرفت یهو پاش به یه صندلی برخورد میکنه
___
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۰)

"قهوه ی تلخ"P3"ویو ا.ت"یهو پام به صندلی خورد و افتادم اما بع...

ممنونم♡♡♡@ataatahaataataataataa

"قهوه ی تلخ:P1ا.ت مثل همیشه از خواب پاشد و چشمامو مالید اون ...

ممنونم♡♡♡@mcide

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط