تو رفته ای و کماکان خیال می بافم

تو رفته ای و کماکان خیال می بافم
برای گردن پاییز شال می بافم

نشسته ام که به قولم وفا کنم شاید...
نشسته ام که خدا را صدا کنم شاید...
دیدگاه ها (۱)

اینگونه که مرا صدا می زنی، درخت پیر حیاط را هم صدا کن شکوفه ...

بيا برگرد از دور دست‌ها...شايد كه كنار هم شعر شديم...

من گمان می کنم هر کسی درته دلش یک باغی دارد که پناهگاه اوسته...

همه يك روزى عوض ميشوند و ميروند، از بهترين دوستانتان بگيريد ...

حالا بعد جای باند دیجیتال با آویز پلاستیک درست می کنم و از ا...

چه جفا چه وفا کنیبه مراد دل رسی ای صنمبه رهی صبحت خسته ای ز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط