من که با صاعقهای میشکنم داس چرا

من که با صاعقه‌ای می‌شکنم داس چرا؟

بر دل از جور شما این همه آماس چرا؟

خودِ بارانم و تو پاک‌ترم می‌خواهی!

آب را غسل نده، این همه وسواس چرا؟

خسته‌ام! سنگ نزن، هی نشکن روح مرا

شده‌ام عاشق یک آینه‌نشناس چرا؟

گفته بودی که تماشاگر باغ دلمی

لک شده دست تو از شاخه‌ی گیلاس چرا؟

از درختان دلم عشق بچین، نوبری است

فرصتی نیست بیا، کشتن احساس چرا؟

💜 💜 💜 💜 #D-#F 💜 💜 💜 💜
دیدگاه ها (۲)

گاهی زتودوردوربایدباشمدردامن کوه نور باید باشمافسانه ی دریای...

خواستم در دفترم عکسی کشم از صورتتدیدم از بس ناز داری دل ز دف...

پاییز باشدنم نم باران بیقرارو یک سبد،بهار نارنجاز عطر حضور د...

سلاو هاوره یانی خؤشه ویست به خه ر هاتنم ناکه ن بؤ ئه م گروپ...

من که با صاعقه‌ای می‌شکنم داس چرا؟بر دل از جور شما این همه آ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط