شرح خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها
تسلّی دادن حضرت علی(ع) به حضرت زهرا(س)
* فَقالَ أَمیرُالْمُؤمنینَ(ع): لاوَیْلَ لَکِ بَلِ الْوَیْلُ لِشانِئِکِ. ثُمَّ نَهْنِهی عَنْ وَجْدِکِ یَا ابْنَةَ الصَّفْوَةِ وَ بَقِیَّةِ النُّبُوَّةِ، فَمٰا وَنَیْتُ عَنْ دینی وَ لا أَخْطَأْتُ مَقْدُوری فَاِنْ کُنْتِ تُریدینَ الْبُلْغَةَ فَرِزْقُکِ مَضْمُونٌ وَ کَفیلُکِ مَأْمُونٌ وَ ما اُعِدَّ لَکِ أفْضَلُ مِمّٰا قُطِعَ عَنْکِ، فَاحْتَسِبِی اللّهَ
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: وای بر تو نیست بلکه وای بر کسی است که به تو بغض دارد و با تو به بدی رفتار میکند.
Hani:
خود را از خشم باز دار، ای دختر پیغمبر برگزیده و ای یادگار نبوّت. در دینم عجز نشان ندادم و از آنچه بر آن توانایی داشتم کوتاهی نکردم، اگر به اندازۀ کفاف میخواهی روزی تو ضمانت شده است و متکفّل آن هم امین است و آنچه برای تو مهیّا شده بهتر از آن است که از تو منع شده. پس به حساب خدا قرار ده.
* فَقالَتْ(س): «حَسْبِی اللّهُ» وَ اَمْسَکَتْ.
در اینجا حضرت(س) فرمود: خدا برای من کافی است. و دیگر چیزی نگفت. در روایت است که ضمن صحبتهای زهرا(س) صدای مؤذن بلند شد که در مسجد پیغمبر(ص) اذان میگفت و شهادت به وحدانیت و بعد شهادت به رسالت محمد(ص) در اینجا بود که علی(ع) سرش را بلند کرد و به چهرۀ زهرا(س) نگاه کرد و گفت من فرق نکردهام من همان هستم که در جبهه های جنگ مبارزه میکرد امّا آیا دلت میخواهد دیگر این شهادت به رسالت پیغمبر را نه تو بشنوی و نه دیگران در طول تاریخ بشنوند؟ یعنی اگر من قیام کنم اسلام ضربه میخورد و چیزی از آن باقی نمیماند. من باید حساب کار را تا قیامت بکنم و مصلحت اسلام را در نظر بگیرم. اینجا بود که حضرت زهرا گفت: حالا دیگر من هم صبر میکنم برای اینکه اسلام و رسالت پیامبر در طول تاریخ باقی بماند پس ما اهلبیت با همۀ این فشارها باز هم صبر میکنیم.
این نکته را هم اینجا بگویم که بعضی افراد که مطلب را درست نفهمیده اند فکر میکنند حضرت زهرا(س) نعوذ باللّه به علی(ع) تندی کرد. اصلاً این طور نیست بلکه حضرت زهرا که میداند در طول تاریخ این نوع سؤالات مطرح است این مسائل را مطرح میکند تا پاسخ شوهرش بیان شود و در طول تاریخ برای من و تو سؤالی باقی نماند نه اینکه حضرت زهرا(س) نسبت به صبر و سکوت حضرت علی(ع) اشکال و شبه های داشته باشد.
* * *
بحمداللّه شرح مختصر خطبۀ حضرت زهرا(س) به پایان رسید، هر چند بسیاری از مطالب آن ناگفته ماند یا به طور مختصر گفته شد. امّا نکتۀ آخری که باید تذکر دهم این است که همۀ این مباحث مقدمهای است برای نیل انسان به هدف از خلقت یعنی آدم شدن، مکتب آدمساز، تنها مکتب اهلبیت است و غیر از راه آنان راهی نیست، والا چند متر زمین و حتّی خلافت هم فینفسه برای آنان پوچ است، اصلاً ساحت مقدّس آنان بری و منزّه است از این که به فکر این چیزها باشند، امّا مسئله چیز دیگری بود. اگر خلافت غصب نمیشد و اسلام در مسیر صحیح خود که خدا تعیین کرده بود پیش میرفت بشریت در رسیدن به هدف خلقت موفق میشد. امّا با این انحرافات، راه بشر به سوی خدا گرفته شد زیرا بدون علی و آلعلی(ع) کسی به خدا نمیرسد و این حقیقت را حضرت زهرا(س) میدانست که چنین از حق و حقیقت دفاع کرد و حقایق را برای ثبت در تاریخ در این خطبه بیان فرمود.
و صلّی اللّه علی محمّد و آلمحمّد.
پی نوشتها
[1]. محمّد /24.
[2]. غافر /78.
[3]. نسخۀ دیگر: اجهر.
[4]. در برخی از نسخهها آمده است: وَ افْتَرَسْتَ الذِئابَ وَ افْتَرسَکَ الذُبابَ یعنی تو گرگها را میدریدی و امروز مگسها تو را میدرند
* فَقالَ أَمیرُالْمُؤمنینَ(ع): لاوَیْلَ لَکِ بَلِ الْوَیْلُ لِشانِئِکِ. ثُمَّ نَهْنِهی عَنْ وَجْدِکِ یَا ابْنَةَ الصَّفْوَةِ وَ بَقِیَّةِ النُّبُوَّةِ، فَمٰا وَنَیْتُ عَنْ دینی وَ لا أَخْطَأْتُ مَقْدُوری فَاِنْ کُنْتِ تُریدینَ الْبُلْغَةَ فَرِزْقُکِ مَضْمُونٌ وَ کَفیلُکِ مَأْمُونٌ وَ ما اُعِدَّ لَکِ أفْضَلُ مِمّٰا قُطِعَ عَنْکِ، فَاحْتَسِبِی اللّهَ
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: وای بر تو نیست بلکه وای بر کسی است که به تو بغض دارد و با تو به بدی رفتار میکند.
Hani:
خود را از خشم باز دار، ای دختر پیغمبر برگزیده و ای یادگار نبوّت. در دینم عجز نشان ندادم و از آنچه بر آن توانایی داشتم کوتاهی نکردم، اگر به اندازۀ کفاف میخواهی روزی تو ضمانت شده است و متکفّل آن هم امین است و آنچه برای تو مهیّا شده بهتر از آن است که از تو منع شده. پس به حساب خدا قرار ده.
* فَقالَتْ(س): «حَسْبِی اللّهُ» وَ اَمْسَکَتْ.
در اینجا حضرت(س) فرمود: خدا برای من کافی است. و دیگر چیزی نگفت. در روایت است که ضمن صحبتهای زهرا(س) صدای مؤذن بلند شد که در مسجد پیغمبر(ص) اذان میگفت و شهادت به وحدانیت و بعد شهادت به رسالت محمد(ص) در اینجا بود که علی(ع) سرش را بلند کرد و به چهرۀ زهرا(س) نگاه کرد و گفت من فرق نکردهام من همان هستم که در جبهه های جنگ مبارزه میکرد امّا آیا دلت میخواهد دیگر این شهادت به رسالت پیغمبر را نه تو بشنوی و نه دیگران در طول تاریخ بشنوند؟ یعنی اگر من قیام کنم اسلام ضربه میخورد و چیزی از آن باقی نمیماند. من باید حساب کار را تا قیامت بکنم و مصلحت اسلام را در نظر بگیرم. اینجا بود که حضرت زهرا گفت: حالا دیگر من هم صبر میکنم برای اینکه اسلام و رسالت پیامبر در طول تاریخ باقی بماند پس ما اهلبیت با همۀ این فشارها باز هم صبر میکنیم.
این نکته را هم اینجا بگویم که بعضی افراد که مطلب را درست نفهمیده اند فکر میکنند حضرت زهرا(س) نعوذ باللّه به علی(ع) تندی کرد. اصلاً این طور نیست بلکه حضرت زهرا که میداند در طول تاریخ این نوع سؤالات مطرح است این مسائل را مطرح میکند تا پاسخ شوهرش بیان شود و در طول تاریخ برای من و تو سؤالی باقی نماند نه اینکه حضرت زهرا(س) نسبت به صبر و سکوت حضرت علی(ع) اشکال و شبه های داشته باشد.
* * *
بحمداللّه شرح مختصر خطبۀ حضرت زهرا(س) به پایان رسید، هر چند بسیاری از مطالب آن ناگفته ماند یا به طور مختصر گفته شد. امّا نکتۀ آخری که باید تذکر دهم این است که همۀ این مباحث مقدمهای است برای نیل انسان به هدف از خلقت یعنی آدم شدن، مکتب آدمساز، تنها مکتب اهلبیت است و غیر از راه آنان راهی نیست، والا چند متر زمین و حتّی خلافت هم فینفسه برای آنان پوچ است، اصلاً ساحت مقدّس آنان بری و منزّه است از این که به فکر این چیزها باشند، امّا مسئله چیز دیگری بود. اگر خلافت غصب نمیشد و اسلام در مسیر صحیح خود که خدا تعیین کرده بود پیش میرفت بشریت در رسیدن به هدف خلقت موفق میشد. امّا با این انحرافات، راه بشر به سوی خدا گرفته شد زیرا بدون علی و آلعلی(ع) کسی به خدا نمیرسد و این حقیقت را حضرت زهرا(س) میدانست که چنین از حق و حقیقت دفاع کرد و حقایق را برای ثبت در تاریخ در این خطبه بیان فرمود.
و صلّی اللّه علی محمّد و آلمحمّد.
پی نوشتها
[1]. محمّد /24.
[2]. غافر /78.
[3]. نسخۀ دیگر: اجهر.
[4]. در برخی از نسخهها آمده است: وَ افْتَرَسْتَ الذِئابَ وَ افْتَرسَکَ الذُبابَ یعنی تو گرگها را میدریدی و امروز مگسها تو را میدرند
۸.۴k
۱۶ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.