وسط داد و بیداد و دعوا یهو میگفت :" منم! "
وسط داد و بیداد و دعوا یهو میگفت :" منم! "
راستش اونقدری سرم گرم گله و لجبازی بودم که توجه نمی کردم توی جواب اون همه حرف، فقط نوشته منم!
حواسم نبود بپرسم اصلا یعنی چی منم؟! منم چی؟! فحشه؟ بد و بیراهه؟! چیه این منم!
بدتر حرصی میشدم و آتیش معرکه بالا میگرفت و کار می رسید به اونجایی که نباید!
یه بار اما وقتی گفت منم
دیگه سکوت نکرد، داد زد:
" منم ! اینی که داری باهاش میجنگی منم! دشمن نیست، غریبه نیست، رهگذر کوچه و خیابونم نیست.
منم!
نه شمشیر دستمه، نه سنگر گرفتم جلوت، نه قراره باهات بجنگم. ببین دستام بالاست؛ تسلیمم، نه از ترس و نه بخاطر ناحق بودنم. فقط به حرمت عشقی که تو از یادت میبریش گاهی. یه وقتایی اگه سکوت میکنم دربرابرت
برای این نیست که حرفی واسه گفتن ندارم، یا نمی تونم جواب حرفاتو بدم؛ فقط برای اینه که حالیمه قرار نیست خراب کنیم چیزیو. اگه بحثیم هست برای بهتر شدنمونه!
یادم نمیره اینی که جلوم وایساده "تویی"
ولی تو انگار یادت میره اینی که داری
زخم رو زخمش میزنی "منم"
میفهمی؟
من!
راستش اونقدری سرم گرم گله و لجبازی بودم که توجه نمی کردم توی جواب اون همه حرف، فقط نوشته منم!
حواسم نبود بپرسم اصلا یعنی چی منم؟! منم چی؟! فحشه؟ بد و بیراهه؟! چیه این منم!
بدتر حرصی میشدم و آتیش معرکه بالا میگرفت و کار می رسید به اونجایی که نباید!
یه بار اما وقتی گفت منم
دیگه سکوت نکرد، داد زد:
" منم ! اینی که داری باهاش میجنگی منم! دشمن نیست، غریبه نیست، رهگذر کوچه و خیابونم نیست.
منم!
نه شمشیر دستمه، نه سنگر گرفتم جلوت، نه قراره باهات بجنگم. ببین دستام بالاست؛ تسلیمم، نه از ترس و نه بخاطر ناحق بودنم. فقط به حرمت عشقی که تو از یادت میبریش گاهی. یه وقتایی اگه سکوت میکنم دربرابرت
برای این نیست که حرفی واسه گفتن ندارم، یا نمی تونم جواب حرفاتو بدم؛ فقط برای اینه که حالیمه قرار نیست خراب کنیم چیزیو. اگه بحثیم هست برای بهتر شدنمونه!
یادم نمیره اینی که جلوم وایساده "تویی"
ولی تو انگار یادت میره اینی که داری
زخم رو زخمش میزنی "منم"
میفهمی؟
من!
۱۵.۲k
۰۲ آبان ۱۴۰۰